ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
حجاری های نیمه تمام
تخت جمشید برای من یک نقاشی بود کشیده شده بر پارچه ای زربافت، چنان زیبا و هنری که حتی تصور بر جای ماندن جای تیشه ی حجار و هنرمند کهن را در پست ترین نقاط آن نداشتم. بنایی به قدمت تاریخ بود که سنگهای آن را پاکترین سنگهای جهان می پنداشتم، گویی که پروردگار عالم، جمعی از فرشتگان خود را در زمره ی حجار و بنا و طراح، به زمین فرستاده بود تا بنایی برپا دارند که قرن ها افتخار تنها ملت هنرمند و باستانی دنیا، یعنی ایرانیان(؟) باشد.
اما چه کنم که امروز آن پرده ی فریب دریده شده است و چهره ی واقعی آخرین سعی حجار سرزمینی کهن را با چشمانی از حیرت نظاره و ضرباتی را احساس می کنم که هیچ گاه بر در و دیوار تخت جمشید فرود نیامد، تا امروز ما بنایی را داشته باشیم که به هر گوشه ای از آن می نگریم، گل و خنجر و نیزه و سربازش در نوبت پرداخت شدن، به درازای دوهزار و پانصد سال، در انتظار مانده اند.
و گویا دیگر در این ملک، پادشاهی سر بر نیاورده است تا تیشه ای بر دیوار آن بکوبد و آرایه های آن را بیاراید و سر پناهی برای خود و ملازمان خود پدید آورد. آری، فهمش دشوار و دیده از واقعیت های آن اشکبار است. دوست می داشتم تخت جمشید، همانی بود که بر آن پرده کشیده شده بود با ستونهایی بلند و سترگ، که هر کدامشان تکیه گاه سقفی مجلل بود اما واقعیت، تصویریست که چشم هر بیننده ای را قبل از ورود به تخت جمشید می آزارد:
باید مرا ببخشید از این نوشته ی ناهمخوان. اما موضوع حجاری های ناتمام تخت جمشید را نمی شد بدون این گفتار آغاز کرد. چرا که ویرانی و دروغ تاریخی از هر گوشه ی آن، حکایت های درد آلودی دارد. پس به دیدار از حجاری های نا تمام تخت جمشید می روم.
قبل از آغاز بررسی حجاری های ناتمام، لازم می دانم تا تصاویری از سنگهای تخریب شده بر اثر باد و باران و مرغوبیت جنس خود سنگ، و همچنین نمایی از مرمتهای جدید را در تخت جمشید به بیننده نشان دهم تا به راحتی بتواند بین تخریب، مرمت و ناتمام بودن قسمتهای مورد بحث در تخت جمشید، تمییز قائل شود.
در بالا نمایی از دیوار تچر را میبینید که به علت نا مرغوب بودن جنس سنگ سمت راست و در اثر گذشت زمان، تخریب شده و فقط نمایی از بدن و سم حیوان را به نمایش می گذارد.
در این تصویر نیز که قسمتی از حیاط تچر را نشان می دهد، باز هم شما همان از هم پاشیدن و تخریب سنگ را به همان علت ذکر شده می بینید.
و حالا شما با نمونه ای از مرمت روبرو هستید که در تخت جمشید تعداد بیشماری دارد و علامت مشخصه ی آن، سنگ های شیار اندازی شده است، تا بیننده بتواند به آسانی اثر مرمت را از سنگ اصلی تشخیص دهد.
با این مقدمه ی کوتاه، وارد بررسی حجاری ها می شوم.
ستون نیمه تمام که به بیرون تخت جمشید منتقل کرده اند.
اگر سفری به تخت جمشید داشته باشید، قبل از اینکه بلیط خود را به مسئول مربوطه تحویل دهید، در سمت راست خود، دو قطعه سنگ را مشاهده می کنید که اگر از نزدیک آنها را بررسی کنید:
و همچنین:
نوارهای تزئینی دور سنگ در آخرین مراحل تراش، به حال خود رها شده اند.
در حیاط خزانه، دو تابلو حجاری کشف شده است که در حال حاضر فقط یکی از آنها در تخت جمشید برجا مانده است که دلیل آن بسیار روشن است.
یکی از دو تابلو حیاط تچر
اگر به نقاطی که با فلش مشخص شده اند نگاه کنید، می بینید که نیزه های سربازارن سمت چپ تا انتهای تابلو تراشیده، ولی نیزه ی سربازان سمت راست در بین راه به حال خود رها شده اند. این امر را می توانید از نمای نزدیک به وضوح ببینید:
نمای نزدیک نیزه ی سربازان سمت چپ.
و نمای نزدیک نیزه سربازان سمت راست.
نظرتان در مورد چهره ی تمام شده ی این سرباز در نقش های پلکان شرقی آپادانا:
پلکان شرقی آپادانا
و چهره ی ناتمام سربازی دیگر، درست در چند قدمی سرباز قبلی:
پلکان شرقی آپادانا
چه می تواند باشد؟
آیا گذشت زمان، به جای تخریب، چهره های سنگی را به صورت نتراشیده و خام تبدیل می کند؟ پس اگر چنین است باید 2500 سال آینده را از هم امروز تصور کرد که دامنه ی کوه رحمت به صورت دست نخورده و بکر در آمده است.
اما آیا شما تا بحال طراحی و اجرای درخت سروی را تا این حد متفاوت دیده بودید؟
پلکان شمالی آپادانا (ردیف پایین)
و این هم قالب یک سرو که قرار بوده به صورت بالا در آید:
پلکان شرقی آپادانا (ردیف بالا)
و متاسفانه فاصله ی این دو سرو از یکدیگر، یک وجب بیشتر نیست:
پلکان شرقی آپادانا
روز اول دیدار از عیوب معماری در تخت جمشید، نظر من به فاصله ی بین یک گل یا سرباز تمام شده با نمونه ی معیوب و ناتمام آن جلب شد. اگر که سرباز تمام شده را در یکی از کاخهای تخت جمشید داشتیم و سرباز نیمه تمام را در کاخی دیگر، می توانستیم برای آن توجیهی بیاوریم و مثلا بگوییم که این کاخ تمام است و کاخ دیگر نیمه تمام. اما این اختلاف فاصله واقعا در حد یک یا دو وجب و در نمونه هایی تا یک یا دو متر بیشتر نیست. آیا باید این امر را به پای فراموشکاری حجار گذاشت؟
برای شما ردیف گلی را به نمایش می گذارم تا به کنه صحبت من واقف شوید.
پلکان شرقی آپادانا (ردیف گل های برگ نخلی)
فکر می کنم تصویر به مقدار کافی گویا باشد. بد نیست که هر کدام از این گلها را از نزدیک ببینید:
گل برگ نخلی تمام
گل برگ نخلی (یک مرحله قبل از تمام شدن)
گل برگ نخلی (دو مرحله قبل از تمام شدن)
گل برگ نخلی (سه مرحله قبل از تمام شدن)
حالا که از کلمات مرحله و مراحل کار استفاده کردم، جا دارد که برای شما خاطره ای از یکی از دوستانم برایتان تعریف کنم تا ببینید که اگر کسی قبل از آشنایی با اندیشه های آقای پورپیرار، از نیمه تمام بودن تخت جمشید سوالی می پرسید، با چه جوابی مواجه می شد.
من دوستی دارم که به خاطر تسلط به زبان انگلیسی شغل راهنمای تور را برای خود انتخاب کرده بود. از طریق یکی از آشنایان، فیلم تخت جمشید را برایش فرستادم. درست فردای روزی که فیلم به دستش رسید، با من تماس گرفت و گفت: در زمانی که داشتند مغز مرا از دروغ انباشته می کردند، هر بار که به دیدار تخت جمشید می رفتیم، از استادم می پرسیدم که این گل یا این سرباز یا این پله چرا به مرحله ی آخر نرسیده اند، و در کمال ساده لوحی به من جواب می دادند که در قدیم این کار رسم بوده تا آیندگان از مراحل کارشان آگاه شوند(؟؟؟) و مثلا بفهمند که این گل چگونه از دل سنگ بیرون آمده است. برای مزاح به ایشان گفتم حالا که از واقعیت خبر دار شدی چه می کنی؟ گفت: تا آخر عمر تور تخت جمشید را قبول نمی کنم. گفتم پس اگر زمانی به دست آمد، پرده از پاسارگاد و نقش رجب و طاق بستان و ... بر خواهم کشید تا دیگر هیچ تور ایران گردی را قبول نکنی!
باری، به کار خود که بررسی حجاری های تخت جمشید است برگردم تا شما را با تصویری از پلکان شمالی سه دروازه یا همان تالار بارعام آشنا کنم که کمر یکی از باستان پرست ترین افرادی را که تا به حال به چشم دیده بودم شکست.
قبل از آوردن این تصویر، نیاز میبینم توضیح کوتاهی بر تالار بارعام بیاورم که:
تخت جمشید بنایی وسیع است با کاخ های بسیار، و می توان برای شانه خالی کردن از زیر ناتمام بودن آن، هر گونه توجیهی آورد. مثلا می توان گفت که خشایارشا در همین هدیش و یا همین حوالی زندگی می کرده است یا می توان گفت ته ستون های موجود در سالن خزانه، از بناهای خشت و گلی آن قدیمی تر بوده اند، یا همه ی آثار تیشه و چکش های موجود بر در و دیوار تخت جمشید، تازه و کار جنایتکاران فرهنگی در قرن حاضر است و ... اما حکایت در تالار بارعام طور دیگری است. این بنا تصویری از میهمانی های شاهی و محل برگزاری آن میهمانی ها بوده است که از فقیر و غنی در آن حضور داشته اند و به هیچ وجه نمی توان تصور کرد که میهمانان در بنایی نیمه تمام و به زبان دیگر، خرابه، به خدمت شاهانی به جلال و شوکت داریوش و خشایارشا میرسیدند. اما آیا واقعا تالار بارعام را میتوان تمام شده فرض کرد؟ خیر.
از نداشتن کتیبه و نداشتن کف سازی که بگذریم باز شما به دو سرباز و با فاصله ی تقریبی 2 متر بر می خورید که یکی با سر کمان تمام شده و دیگری با سرکمانی نیمه تمام خود را نشان می دهند.
سالن بار عام
سرباز سمت چپ
سرباز سمت راست
سرباز سمت چپ از نمای نزدیک
واقعا چرا تمام عیوب تخت جمشید از نظر فاصله این قدر به هم نزدیکند؟
شما می توانید این نکته را در گوشواره های سربازان تخت جمشید، به تعداد زیاد ببینید. و این دو نیز با فاصله ی حداکثر 2 متر:
ضلع غربی سه دروازه
ضلع غربی سه دروازه.
و حجاری دو خنجر:
ضلع شرقی سه دروازه
ضلع شرقی سه دروازه
در اینجا تصاویری که قصد دارم برای شما به نمایش بگذارم، یکی از عجایب تخت جمشید است.
ضلع شرقی سه دروازه.
به این قوز سنگی کوچک در جلوی پای سرباز دقت کنید.
قوز سنگی از نمای نزدیک.
اگر فرض را بر این قرار دهیم که پرداخت کردن سرکمان و یا قبضه ی خنجر و با کلاه یک سرباز، زمانی معادل یک روز را از حجار قدیم می گرفته، نمی توان تصور کرد که برداشتن این قوز سنگی، بیش از 20 دقیقه زمان بخواهد. و این اتفاقی است که در تخت جمشید بسیار تکرار شده است.
به کناره ی این قاب دقت کنید:
تالار بارعام
پلکان شرقی آپادانا
ضلع شمالی تالار آپادانا.
به ردیف گلها دقت کنید.
همان از نمای نزدیک.
آیا پرداخت کردن چهار عدد از گلبرگهای کوچک این گل نیلوفر، 2500 سال زمان نیاز داشته است؟
با هم چند تصویر دیگر از گلهایی را ببینیم که وضع مضحکی به خود گرفته اند:
پلکان شمالی آپادانا
پلکان شمالی آپادانا
پلکان شمالی آپادانا
ضلع شمالی آپادانا
ضلع شمالی آپادانا
ضلع شمالی آپادانا
ضلع شمالی آپادانا
فراز پلکان شمالی سه دروازه
تا دوستان مرا به زیاده گویی متهم نکرده اند، بخش آخر بررسی حجاری های نیمه تمام را آغاز کنم و آن، قسمت بالای پلکان شرقی آپادانا است.
شما چه نامی بر این سرباز مینهید؟
فراز پلکان شرقی آپادانا
من دوست دارم آن را نیروهای مخفی سازمان مخوف سیا در زمان هخامنشیان بنامم.
این یکی را چه؟
فراز پلکان شرقی آپادانا
همان از نمای دیگر
نمونه ای از کلاه و سپر نیمه تمام:
فراز پلکان شرقی آپادانا
به حاشیه ی نقش اندازی شده ی این تصویر نگاه کنید.
فراز پلکان شرقی آپادانا
و این هم جای قلم و چکش حجار قدیم:
فراز پلکان شرقی آپادانا
در پایان هم دیدن این تصویر خالی از لطف نیست:
فراز پلکان شرقی آپادانا
آری، حالا دلیل آن شیون و زاری من را در ابتدای این مقاله درک کردید؟
پس با ما باشید تا دیگر قسمتهای تخت جمشید را با هم بررسی کنیم.
والسلام.
>>>>برای دیدن بخشها روی لینکهای زیر کلیک کنید<<<<
بیانیه ، مقدمه، سخن مدیر وبلاگ
کف سازی های نیمه تمام
حجاری هام نیمه تمام
پلکان ورودی
فقدان آوار
پاشنه گردان ها
تراشکاریهای نصفه و نیمه
کتیبه ها
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (1)
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (2)
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (3)
جورچینی های مضحک (1)
جورچینی های مضحک (2)
مکمل اول جورچینی های مضحک (2) بررسی جز به جز
مکمل دوم جورچینی های مضحک (2 ) بررسی قطعات و نتیجه گیری
دانلود فیلم مستند تختگاه هیچکس
خفه شید تا شرفتون زیر سوال نرفته همین بس که جای تیغ اره ها همه چیزو نمایان کرده.
ای کیو حساب کردی این بنا متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش هست یعنی تو این همه سال هیچ عوامل انسانی یا محیطی بهش اسیب نرسانده ؟
۹۰٪ عکس ها اثار اسیب دیده هست
۱۰٪ داستان پردازی هات
آمون : این که فرق دو لغت فارسی (ساخته نشده) به معنی سنگ خام حجاری نشده و (خراب شده) به معنی سنگی که تراش خورده و حجاری شده و بعدا در اثر عوامل محیطی آسیب دیده رو نمی فهمی، مشکلیه که من نمیتونم برات حلش کنم همون طور که نمی تونم بهت بفهمونم گارد جاویدان رفت، مثل قزلباش ها و .... و الان سپاه پاسداران و بسیج هست و بنزین هم شده لیتری سه تومن و کرونا دنیا رو فلج کرده. به نظرم همون 41 سال قبل موندی و هیچ پیشرفتی نکردی.
محکومیم به آگاهی برای پاک کردن هویت . عهد دقیانوس در جیرفت و تمام این مرز بوم نمیتواند شما رو توجیح کند
چیزی نفهمبدم .
آمون
این همه آسمون و ریسمون با یک نوع بیان پیجیده مزخرف گفتی که چیو ثابت کنی واقعا غیر مفهوم بود. من خودم هنرمند گرافیک هستم و دستی هم درمجسمه سازی دارم با کلی تلاش هیچ وقت دو کارم شبیه هم نبوده خیلی وقتها قسمتی از کارم ناتمام بوده ولی مجبور بودم کارم رو تحویل بدم و صاحب کار نیز آن را قبول و چشم پوشی کرده از طرفی وقتی که چندین استاد کار روی یک تابلو کار میکنند نمی توانند همه مثل هم کارکنند و از طرف دیگر هر پادشاهی که می آمد دوست داشته اثر خود را برجا بگذارد و کار پیشین خود را تکمیل نمی کرده و ... بهتر است بجای نقد 2500 سال پیش اگه نقاد هستی هیمن دوره خودمونو نقد کنی که هنر به فنا رفته و دروغی که این اوباش رو سرکار آورد بزرگ ترین دروغ تاریخ جهان بود
آمون : وای به حال تو و مشتریهات
یا یه احمقی کلی هزینه کرده تا یه بنای سنگی بسازه و به ما بگه تمدن ۲۵۰۰ ساله داریم
یا یه احمقیتر بیگانه از روی کون سوزی اومده بگه که یه احمقی کلی هزینه کرده تا یه بنای سنگی بسازه و به ما بگه تمدن ۲۵۰۰ ساله داریم
کدومش محتمل تره ؟
آمون : البته فهم پوریم به این راحتی ها هم نیست. قبول دارم. ولی معتقدم پول گرفتن برای احمق بازی درآوردن هم حلال نیست.