خواندن کتاب ژان کِلنز مرا شگفتزده کرد. نمیدانم با شنیدن گوشهای از سخنان او در این برنامه به شما چه حالتی دست داده است. هویت ایرانی ما را سرآمدان سیاسی و فرهنگی ما در قرن گذشته با استناد به کارهای ایرانشناسان غربی ساختهاند، اما گویا این ایرانشناسان را دستچین کردهبودند.
شنوندگان عزیز، سلام!
Chers auditeurs bonsoir
در نیمۀ دوم قرن هیجدهم میلادی، مردی فرانسوی به نام آنکِتیل دوپِرُن برای به دست آوردن کتاب زرتشت رنج سفر به هند را بر خود هموار کرد و پس از تحمل سختیهای فراوان سرانجام نسخهای از کتاب اوستا را یافت و با خود به فرانسه آورد. این جست و جوگر خستگیناپذیر چندین سال وقت گرانبهای خود را صرف ترجمۀ آن کتاب کرد و آن را در سال 1771 میلادی به چاپ رساند و بدینسان، اروپاییان را برای نخستین بار با «دانش مُغان» که قرنها دربارۀ آن داستانسَرایی کرده بودند، آشنا کرد. حاصل زحمت او بسیاری از دانشوران آن روزگار را ناامید کرد. زیرا اروپاییان در آن کتاب در پی اندیشههای ناب فلسفی بودند، اما آنچه میدیدند مشتی اوراد بود. وُلتر تَسخَرزنان پرسید: آیا این زرتشت همین سخنان پریشان و زننده را بر زبان رانده است؟ با این حال، زحمت مترجم بینتیجه نماند. زیرا کنجکاوی پژوهشگران غربی را برانگیخت تا در فرهنگ باستانی ایران کند و کاو کنند.
C’est en 1771 que les Occidentaux, hantés depuis presque vingt-cinq siècles par le fantôme du mystérieux prophète Zoroastre, ont enfin eu entre leurs mains le livre qu’on lui attribuait. Anquetil Duperron, le traducteur du livre en français, était lui-même allé le chercher auprès des Zoroastriens de l’Inde. Depuis l’Antiquité, des philosophes et des poètes occidentaux, de Platon à Origène et de Goethe à Rameau, avaient évoqué le visage secret de ce «Mage» à propos duquel on apprenait d’ailleurs, des Zoroastriens eux-mêmes, grâce évidemment à Anquetil Duperron, que son vrai nom était Zarathoustra. Son livre, si longtemps attendu, s’appelle l’Avesta dont la parution en français provoqua une mauvaise surprise. Voltaire se moqua de «l’abominable fatras que l’on attribue à ce Zoroastre». D’autres ont cru à une imposture, puisqu’on s’attendait à trouver dans ce livre de la philosophie
پس از آنکِتیل دوپِرُن، پژوهشگران غربی پُرآوازهای در تاریخ و فرهنگ ایران باستان به جست و جو پرداختند و باید گفت که آنچه امروز ما ایرانیان در بارۀ آن تاریخ و فرهنگ میدانیم، کم و بیش همه را مدیون آن پژوهشگران هستیم. یکی از آنان ژان کِلِنز، ایرانشناس بلژیکی و استاد زبانها و دینهای هند و ایرانی در کُلِژ دُ فرانس، است که پژوهشهایش را دربارۀ اوستا و گاتها از چهل و پنج سال پیش آغاز کرده است. از او تاکنون بیش از ده کتاب و مقالههای بسیار منتشر شده است. در بارۀ موضوعهای گوناگون مربوط به گاتها و اوستا بیشترین مقالههای دانشنامۀ ایرانیکا را نیز او نوشته است. این پژوهشگر در بارۀ اوستا و زرتشت دیدگاههای خاصی دارد که با دیدگاههای دیگران به کل فرق میکند. به چند نمونه از آنها اشاره میکنم. به عقیدۀ او، گاتها یعنی کهنترینِ بخش اوستا را، برخلاف آنچه تاکنون گمان میکردند، زرتشت ننوشته است و اصلاً زرتشت افسانهای بیش نیست.
Depuis la première parution en français de l’Avesta, les chercheurs occidentaux ont élucidé de nombreux points obscurs du mazdéisme ou zoroastrisme qui fut la religion de l’Iran préislamique. Parmi ces chercheurs Jean Kellens occupe une place particulière, lui dont les idées novatrices ont bouleversé l’image communément admise de cette religion. Dans son livre intitulé «La quatrième naissance de Zarathoustra», paru en 2006, il professe des idées iconoclastes sur cette religion qui ne devraient plaire ni aux Zoroastriens ni à bon nombre d’Iraniens qui, tournant le dos à l’islam depuis l’instauration de la République islamique en Iran, essayent de se construire une identité à partir des éléments culturels de l’Iran ancien. La première idée novatrice de cet iranologue est que Zarathoustra est un personnage légendaire et non pas historique. En conséquence, dans l’Avesta il ne peut pas être question d’un prophète ni de ses paroles
با حذف پیامبری به نام زرتشت با کتابی که به او نسبت دادهاند چه باید کرد؟ به عقیدۀ ژان کِلِنز، گاتها را یک گروه دینی که ترکیبیافته از دو مکتب جداگانه بوده، برای خواندن در مناسک دینی سروده است. در آن سرودها نام زرتشت نه به صیغۀ اول شخص بلکه به صیغۀ سوم شخص آمده است. در نتیجه، آن سرودها راز و نیاز یک شخص با خدا نیست. از سوی دیگر، در آن سرودها نشانی از دعوت آدمیان برای پیوستن به دین نمیبینیم. در آنها از تضاد خیر و شر یا از ناپسند شمردن خشونت و ستایش صلح سخنی به میان نیامده است. در مراسم گاتهاخوانی که در روشنایی روز برگزار میشده، گاو قربانی میکردهاند. این ایدههای نو، ویرانگر تصویری است که تاکنون از دین زرتشتی به سبب بدفهمی متن گاتها و تفسیرهای خودسرانه از آن سرودها ساختهاند.
Selon Jean Kellens, l’Avesta est le premier livre témoin d’une religion archaïque qui ait été mis à la disposition de la science, alors que sa doctrine était perçue depuis longtemps à travers le prisme de rapports tronqués qui faisaient croire à des affinités positives ou négatives avec le judéo-christianisme. Les Gathas, la partie la plus ancienne de l’Avesta, que l’on attribuait traditionnellement à Zarathoustra et qui constituent le cœur de la liturgie zoroastrienne, ne sont pas des formules de prière personnelle d’un individu. Par conséquent, l’hypothèse d’une doctrine prophétique, biographique et essentiellement philosophique est un postulat complètement dépourvu de légitimité du point de vue critique. La figure de Zarathoustra qui s’est constituée dans l’entre-deux-guerres n’est certes pas le fruit du racisme indo-européen ou des arrière-pensées religieuses, mais peut-être d’une conception élitiste de l’histoire
استدلالها و دیدگاههای ژان کِلِنز نباید پسندِ بسیاری از ایرانیان باشد، زیرا با تصویر ذهنی آنان از زرتشت و دین زرتشتی سازگار نیست. اما به یاد داشته باشیم که این تصویر ذهنی را نیز همین ایرانشناسان غربی از قرن هیجدهم به این سو برای ما ساختهاند. آنچه تاکنون دربارۀ دین زرتشتی به ما گفتهاند، همه نتیجۀ حدس و گمانها و نظرپردازیهای آنان بوده است. حتی خود زرتشتیان هند نیز به یاری همین پژوهشگران از نهُفت دین خود آگاهی یافتهاند و بسیاری از سرآمدانشان به تفسیرهای همین غربیان از دین آنان گرویدهاند. اما ایرانشناسان غربی در دو سه قرن گذشته برپایۀ برداشتی نخبهگرا از تاریخ، چنان که ژان کلنز میگوید، از زرتشت افسانهای، مردی بزرگ و تاریخی ساختهاند. این مرد بزرگ همان چیزی است که زمان تاریخی را از زمان بدَوی و غرب را از شرق جدا میکند. به گفتۀ کلنز، از نظر ایران شناسان غربی، زرتشت نیز مانند پادشاهان هخامنشی میبایست انسانی بزرگ باشد تا مانند آنان به تاریخ و به تمدن غربی تعلق داشته باشد.
Contrairement à ce que l’on croit, ce sont les iranologues occidentaux qui ont inventé la figure de Zarathoustra telle qu’elle est ancrée aujourd’hui dans l’imaginaire iranien. Certains d’entre eux l’ont annexé, comme le dit Jean Kellens, à la civilisation occidentale. On peut se demander, nous dit-il, à quoi correspond cette volonté d’annexer Zarathoustra à la double sphère de la culture occidentale et moderne. En fait, c’est leur fascination pour ce qu’on appelle les grands hommes qui les ont conduits à forger une telle image de Zarathoustra. Le grand homme est ce qui distingue les temps historiques des temps primitifs et l’Occident de l’Orient, et Zarathoustra, comme les rois achéménides, est un grand homme, donc il appartient à l’histoire et à l’Occident
به عقیدۀ ژان کِلِنز، ایرانشناسانی مانند والتر هِنینگ با پیشداوریهای نژادپرستانه به سراغ تاریخ باستان ایران رفتهاند و به ایرانیان باستان نسبتهایی دادهاند که واقعیت تاریخی ندارند. هنگامی که هنینگ میگوید ایرانیان باستان دارای قدرت سیاسی کم و بیش همانند دولتهای مدرن بودهاند و نه بدویانی سرسپرده به شمنهایی که آن قدر میرقصیدند تا بیهوش شوند و کف به دهان مانند حیوانات زوزه میکشیدند، نشانۀ دیدگاه قوممدارانۀ اوست. راستش را بخواهید، خواندن کتاب ژان کِلنز مرا شگفتزده کرد. نمیدانم با شنیدن گوشهای از سخنان او در این برنامه به شما چه حالتی دست داده است. هویت ایرانی ما را سرآمدان سیاسی و فرهنگی ما در قرن گذشته با استناد به کارهای ایرانشناسان غربی ساختهاند، اما گویا این ایرانشناسان را دستچین کرده بودند.
Jean Kellens remet également en cause la vision ethnocentrique de certains iranologues comme Walter Henning qui pensent naïvement que le jugement des Grecs nous suffit pour croire que les Iraniens étaient des gens «sains», dotés d’un pouvoir politique pas très différent de celui d’un Etat moderne, et non des barbares soumis à des chamanes qui dansaient jusqu’au coma, l’écume aux lèvres et vociférant comme des bêtes. Merci Jean Kellens ! Mais malheureusement nous les Iraniens, nous préférons les iranologues qui font l’éloge de nos ancêtres lointains. Peu nous importe la réalité historique. Nous préférons que vous continuiez vos séminaires au Collège de France et que vous nous laissiez tranquilles avec nos chimères. Nous nous sentons bien dans l’identité que nous nous sommes construite au siècle dernier avec l’aide de vos collègues trop admiratifs
شاد و خرم باشید!
Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission
درباره ار.اف.ای
ار.اف.ای (RFI) یک رادیوی خبری فرانسه است که برنامه های خود را علاوه بر زبان فرانسه به ١٢ زبان دیگر در سراسر جهان پخش میکند. این رادیو با بهره گیری از توانائیهای هیئت تحریریه خود در پاریس و شبکۀ گستردۀ ٤٠٠ گزارشگر در٥ قارۀ گیتی، تلاش می کند در بخش های خبری و تحلیلی کلید های درک مسائل جهان را در اختیار شنوندگان خود قرار دهد. ار.اف.ای هر هفته نزدیک به ٤٠ میلیون شنونده دارد و انتشارات آن از طریق رایانه ها ( سایت چند زبانه، تا بلت و تلفن) هر ماه از سوی ١٠ میلیون نفر کاربر دنبال می شود.
*فرانسه، انگلیسی، کامبوجی، چینی، اسپانیائی، هئوسا، کیسواهیلی، پرتقالی، برزیلی، رومانیائی، ویتنامی، روسی
بیانیۀ مطبوعاتی
پوشۀ مدارک و اطلاعات
France Médias Mondeجهان را گوش کنید و ببینید
فرانس مدیا موند (France Médias Monde) یک گروۀ چند رسانه ای است که از فرانس ٢٤ (FRANCE 24)، شبکۀ تلویزیونی سه زبانه، ار.اف.ای (RFI)، شبکۀ رادیوئی جهانی، و مونت کارلو دولیه، رادیوی عمومی بزبان عربی تشکیل می شود. این سه شبکه برنامه های خود را به ١٤ زبان در سراسر جهان پخش می کنند.
هدف روزنامه نگاران و گزارشگران شبکه های مختلف این گروه چند رسانه ای انتشار بولتن های خبری، گزارش ها، مجله های رادیوئی و گفتگوهائی مبتنی بر تنوع فرهنگ ها و گوناگونی افکار و عقاید است.
هر هفته، شبکۀ تلویزیونی فرانس ٢٤ دارای ٤١٫٧ میلیون بیننده، ار.اف.ای دارای ٢٤ میلیون و مونت کارلو دولیه دارای ٦٫٧ میلیون شنونده هستند. سایت های اینترنتی سه شبکۀ گروۀ فرانس مدیا موند در جمع هر ماه ٢٤ میلیون بار مورد بازدید کاربران قرار میگیرد.
فرانس مدیا موند یکی از سهامداران و هم پیمانان کانال تلویزیونی فرانسه زبان TV5Monde می باشد.