ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

تولید،ساخت و جعل حدیث به اسم امامان و پیامبران در دوران غیر ممکن بودن نگارش کتاب و ثبت وقایع تاریخی؛ دستورات و احکام مجعول اسلام

دوشنبه 25 شهریور 1392 ساعت 03:44 ق.ظ
جناب علی
سعی میکنم تا حد امکان با ادبیات اعتقادی خودتان با شما صحبت کنم چون احساس کردم در سخنانتان صداقت دارید لو تنفعه الذکری.
مستحضر هستید که این نقشی که از محمد (ص) بیان میدارید تنها از طریق احادیث است؟آیا غیر از اینست که این احادیث تابحال یا منشاء سردرگمی و تناقض و شبهه افکنی در مورد قران یا شخص پیامبر بودند و یا در تضاد کامل با دستورات قران حتی تاسرحد گرفتن جان یک انسان بناحق و برخلاف احکام قران (سنگسار و ..) پیش رفته اند؟
به قول آقای نیسی نیازی به این همه صغرا کبرا نیست وقتی وارد مصداقها شوید تمام این بافته های پوشالی را نقش برآب میابید.
با معرفی یک سیستم اعتقادی لطفا نقش دقیق احادیث که تنها اثر از اهل بیت موردنظر شماست را در تبیین قران و دین مشخص بکنید تا ببینیم که آیا در حیطه های مشخص شده میتوانند نقش ادعایی را داشته باشند؟
من که نمیفهمم این ثقلینی که قرار بود در کنار هم شبهه ها را رفع کنند از پس هزار سال(باور رایج) که از آن گذشته هنوز هم خود منشاء اختلاف است .مگر قرار نبود آن ثقل دیگر نگذارد که شبهه و ابهام و انحرافی از قران پیش بیاید؟مگر نمیگویید تشیع در مقابل خلفا امد تا با انحرافی که نادیده گیری امامان و نقششان در تبیین قران و احکام حقیقی بود مبارزه کند لطفا بفرمایید دقیقا در چه مواردی اهل بیت موردنظر شما از انحراف جلوگیری کرده و احکام واقعی را حفظ کرده اند و آن ثقل چگونه از ابهامات جلوگیری کرده است؟
به هرحال باید اثر آن را در جریان موسوم به تشیع در دوران معاصر دید.بفرمایید ایا این ثقلین شما محقق شده؟

معتقدید امامان موردنظر شما معصوم هستند و این عصمت لازمه تبیین قران است
آیا تناقضات میان احادیث پس از این همه سال از اخرین امام غیر غایب شما و رد و تاییدهایی که هنوز هم در سندیت احادیث مطرح میشود میتواند حافظ ادعای عصمت باشد؟(هرچند همه این قرینه ها نشان از عمر کوتاه تاسیس این مکتب و منابعش دارد
)با این همه اشکال سندی دیگر عصمت به چه دردی میخورد و در تبیین قران چه نقشی دارد مادامی که تنها منبع دسترسی به پیامبر و امامان موردنظر شما ولو هرچقدر هم که عصمت داشته باشند همان احادیث برجای مانده ضد و نقیض است و میبینید که این اعتقادات عملا نقش و اثری در تبیین قران ندارند و تنها بهانه ای است در ایجاد کانال دیگری برای بحث و اختلاف با فرق دیگر.
آیا راسخون در علم که بزعم شما اهل بیت موردنظر شما هستند توانسته اند متشابهات و محکمات را (بنابرتمایزی که شما قایل میشود) توضیح بدهند؟ایا از سوالات بی حد و حصری که بسیاری از آنها تنها با گذشت زمان و پیشرفت دانش بشری قابل پاسخگویی هستند به وسیله احادیث کم شده است؟اگر پاسخ بسیاری از این سوالات تنها با گذشت زمان و پیشرفت دانش بشری محقق میشود پس دیگر راسخون فی العلم خواندن امامان چه جایگاهی دارد مادامیکه تنها راه فهم متشابهات توسل به صبر است و رجوع به احادیث هم دردی را دوا نمیکند .راستی نقش امامان که به خزاین علوم وصل اند چیست؟چند درصد احادیث از استاندارد متوسط بعنوان یک توصیه عمومی برخوردارند ؟پس اگر از پس این کار حداقلی هم برنیامده اند قرار است چه سودی داشته باشند؟ متشابهات را چه چیزی تفسیر کنید ؟ لابد متشبهات همان آیات ولایت و امامت است پس اینگونه میفهمیم که اصل اعتقادی امامت برای اثبات خود امامت است!و معمای اینکه مرغ اول بوده یا نخم مرغ همچنان حل نشدنی باقی خواهد ماند!
نقش امامان یعنی دخالت و تغییر در دستورات قران و بجای آن تاسیس احکام ضد قرانی مثل سنگسار یا رد آیات قران با اوردن یک حدیث و تعبیر آن به نسخ آیات! یا شاید هم اثبات اصل مهم توسل! باز میرسیم سر خانه اول مگر قرار نبود توسل به امامان و فلسفه اعتقاد به امامت برای حفظ قران و جلوگیری از انحراف و ایجاد احکام ضد قرانی باشد؟
یعنی هدف قربانی وسیله؟نسخ آیه میشود تا اهمیت و تقدم سخن رسول بر قران اثبات شود؟
در نهایت پس از دست خالی ماندن در پاسخ به این سوالات، ولایت و اصول عقایتان مثل ولایت و امامت را تبدیل به یک سری مفهوم انتزاعی مثل توسل و .. که امیخته با احساس و اعتقاد به یک اسم است میکنید
و فقط یاد گرفته اید که بگویید چهره بی ولایت نور ندارد یا وضوی بی ولایت آب بازی است!
واقعا نقش پیامبر و امامان(احادیث) در تبیین قران چیست؟
نقش احادیث یعنی تقسیم بندی اصول عقاید و بحث بر شان نزول ایاتی که کلید بهشت را میان امامان تقسیم میکند است؟و مجوز ورود بهشت را اصل عقیدتی جدیدی بنام توسل معرفی میکند که بدون دانستن علتش و با کنار زدن همه فلسفه خلقت که عبادت خالصانه و توجه بسوی یگانه معبود است، میشود منشا ستیز و اختلاف افکنی و بهانه دیگری برای جنگ با گروه دیگر مسلمان

در سخنرانی از آیت اله جوای املی خواندم که مضمون حرفشان این بود : قران اینگونه قرار داده شده که ما برای فهمش نیازمند حدیث باشیم تا ما بزور نیاز هم که شده به امامان رجوع کنیم!یعنی اصل امامان هستند!گویی نزول کتب اسمانی از اولین تا قرآن و خلقت آدم و کاینات برای آن پنج تن حدیث کسا بوده
.اصلا معلوم هست در ذهن شما چه میگذرد و چه چیز را بر چه اصلی بنا گذاشته اید؟
از روی فرضیات به اثبات فرضیات میپردازید خودتان نمیدانید از چه اصلی به چه چیزی رسیده اید جای فرضیه و دلیل (هدف و وسیله) را بی قاعده عوض میکنید این همه قضیه را میپیچانید و در میدان تعصب دور باطل میزنید این مصداق ضلال بعید است
پاسخ:
این همه صغرا و کبرا لازم ندارد. اگر شیخی بر منبر به نقلی از امامی اشاره کرد کافی است به رد ان متوسل و منکر آن نقل شویم. ان گاه نام کتاب های یهود ساخته را از زمانی پیش می کشد که خطی برای نوشتن نبوده است.  
 
 
 
 
 
 
 
آمون : این دیالوگ را چنین گذشته ای است :  
 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد