سلام بر شما
استاد در مورد ایه 172سوره اعراف که معروف به ایه میثاق می باشد ، اقوالات حضرات شیعه و سنی را مورد بررسی می کردم که همه انها مبهم و سردر گم بود و در این بین نظر اقای جوادی املی قابل تامل بود. استاد خواستم نظر شما را در مورد این ایه و برداشت اقای جوادی املی جویا شوم.
ایشان اورده اند که:( خداشناسی و خدا گرایی ویژگی نفس انسان است. این ویژگی که همان الهام فجور و تقواست:(وَ نَفْسٍ وَ مَا سوَّاهَا(7)فَأَلهَْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(8) و از ان به فطرت تعبیر می شود و همانند سایر امور فطری همگانی است، اصلی ترین سرمایه انسان و برترین توشه او در مسیر کمال جویی شمرده می شود. بدین ترتیب ، هیچ انسانی در هیچ اقلیم، نژاد و قبیله یا برهه تاریخی یافت نمی شود که وجودش با این ویژگی سرشته نشده باشد:(فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطرَت اللَّهِ الَّتى فَطرَ النَّاس عَلَیهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِک الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَکِنَّ أَکثرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). ممکن است غبارهای برخاسته از نزاع میان این سرشت و هوای نفسانی ، روی بینش و گرایش را بپوشاند و ان را زیر خروارها خاک دفن کند، اما هرکز خاموش نمی شود، بلکه همانند اتشی زیر خاکستر باقی می ماند، تا تند باد حوادث(سیل، غرق شدن در دریا،سقوط هواپیما، بیماری ، بلاو...)آن را اشکار می سازد:(هُوَ الَّذِى یُسیرُکمْ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ حَتى إِذَا کُنتُمْ فى الْفُلْکِ ....وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن کلِّ مَکانٍ وَ ظنُّوا أَنهُمْ أُحِیط بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشکِرِینَ)(فَإِذَا رَکبُوا فى الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نجَّاهُمْ إِلى الْبرِّ إِذَا هُمْ یُشرِکُونَ)(وَ إِذَا غَشِیهُم مَّوْجٌ کالظلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نجَّاهُمْ إِلى الْبرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مَا یجْحَدُ بِئَایَتِنَا إِلا کلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ).
نکته قابل توجه این که در همه ایات، خواندن مخلصانه خدا مطرح است:(مخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ)؛نه خواندنی منافقانه. این تعبیر نشان می دهد که گرفتار شدن در دریا و مانند ان ، تندبادی است که خاک و خاکستر را از روی فطرتشان می زداید و میان انها و قدرت لایزال هستی ارتباط بر قرار می کند، لیکن سرگرمی به اشتغالات دنیا دگرباره آن را می پوشاند:(فَلَمَّا نجَّاهُمْ إِلى الْبرِّ إِذَا هُمْ یُشرِکُونَ).
بی تردید این دفن کردن که قران کریم از ان به فطرت یاد می کند مایه زیانکاری خود ان شخص است، چنان که شکوفا شدن ان به نفع وی است:(قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا(9)
وَ قَدْ خَاب مَن دَساهَا(10).
تطبیق ایه172سوره اعراف بر این سرشت، بدین معناست که انسانها به گونه ای خلق شده اند که ربوبیت خدای متعالی را مشاهده می کنند و بدان اقرار دارند، از این رو هر گاه میدان داوری برای او باز شد و رییس این محکمه شود و گرفتار هوای نفسانی نگرددة به اسانی آن را مشاهده می کند و هیچ کس حتی فرعون که شعارش(انا ربکم الاعلی)بود، از دایره این سرشت بیرون نیست، بنابراین، قابل احتجاج است، چنان که اشکال فراموش کردن این پیمان سپاری نیز وارد نیست.
بدین ترتیب می توان ، این دیدگاه را به عنوان راه حل نهایی در بیان ایه 172سوره اعراف پذیرفت و گفت که موطن پیمان سپاری بنی آدم همان موطن الهام فجور و تقوا یا موطن فطرت است. در این صورت ایه میثاق(472اعراف) با ایه فطرت(30روم) که در ان سخن از دین است(نه شریعت و منهاج) هماهنگ خواهد بود.
استاد ممنون .