aydın
جمعه 26 مهر 1392 ساعت 11:51 ب.ظ
وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ ﴿38﴾
و کشتى را مىساخت و هر بار که اشرافى از قومش بر او مىگذشتند او را مسخره مىکردند مىگفت اگر ما را مسخره مىکنید ما شما را همان گونه که مسخره مىکنید مسخره خواهیم کرد
پاسخ:
همین خواهد شد. ان شاء الله و نه چندان دور.
شهاب غدیری
شنبه 27 مهر 1392 ساعت 01:00 ق.ظ
از دو جهت خبر خوشحال کننده ای است.
اگر تا دیروز فلج بودنشان در مقابل منطق بنیان اندیشی و قلم پورپیرار اثبات شده بود، حال صورت عینی تری پیدا کرد.
و کودکان از کودکی با پورپیرار آشنا خواهند شد.
پاسخ:
بسیاری از حقایق و باورهای امروز با جدال فراوان و طولانی خود را به ثبت رسانده اند. ترکیب و امتزاج حق و صبر در قرآن بی بدیل به تصادف نیست.
طالب حقیقت
شنبه 27 مهر 1392 ساعت 01:28 ق.ظ
سلام به استاد و دوستان.
این هم اطلاعات کتابی که تصویر مربوطه در آن است:
http://www.ibna.ir/vdcizqaq.t1auq2bcct.html
پارپیرارسال: یکی که منکر فرهنگ ایرانی است و حرفهای عجیبی میزند!!!
مبارک باشد مجوز دادن به چنین کتاب هایی.
پاسخ:
امیدوارم سلامت و سر حال باشید.
آمون : این هم متن خبرگزاری کتاب ایران ibna ددر این مورد :
پرواز خیال در «ماجرای بیستون»
4 بهمن 1388 ساعت 15:15
«ماجرای بیستون»، کتابی است که در قالب تصویرسازی دنبالهدار یا «کمیک استریپ» تهیه شده است تا یک حکایت تاریخی کهن را با زبان طنز برای نوجوانان ماندگار کند.
ایبنا نوجوان: کتابهای تصویری یا «کُمیک استریپ» از پرطرفدارترین و جذابترین کتابها هستند که کوچک و بزرگ هم نمیشناسند! همیشه در فهرست پرفروشترین کتابهای دنیا، نامی از «کمیک استریپ»ها هست.
البته این کتابها در کشور ما به اندازهی دیگر کشورها چاپ نمیشوند؛ ولی همین تعدادی هم که مثل «تن تن»، «ماجراهای آستریکس» و «ماجراهای چهار نخاله» منتشر شده، به یاد همهی کتابخوانها مانده است.
و اما داستان کتاب «ماجرای بیستون»، در اوایل فرمانروایی «داریوش» از سلسلهی هخامنشی (2500 سال پیش) اتفاق میافتد و شخصیتهای اصلی آن از روستای «پلنگان» هستند.
روستای پلنگان یک مکان واقعی است؛ جایی در منطقهی «اورامان» یا اورامانات (بین استانهای کردستان و کرمانشاه). شخصیتهای داستان به فرهنگ «ماد» تعلق دارند و از فرهنگ هموطنان کرد گرفته شدهاند. شخصیتهایی مثل:
بامداد: مدیر، دانشمند، دقیق، تحصیلکرده و جدی است.
فریاد: اندیشمند، فیلسوف و متفکر است و برعکس اسمش اصلاً هم فریاد نمیکشد و در طول داستان لام تا کام حرف نمیزند! مگر یکبار (در هر داستان) ولی همین حرفهای مختصرش هم مهم است.
مهرداد: هنرمند، حساس، عاشق پیشه و شکموست. به عنوان یک هنرمند، نقاشی میکند، ساز میزند، شعر میگوید، آشپزی میکند و هزار کار ذوقی دیگر.
شخصیتهای فرعی هم از این قرارند:
تیرباد: کدخدای روستاست و در جوانی با فرناسپ (وزیر داریوش) در پادگانی در لیدیه همخدمتی بوده.
بغداد: روحانی سفیدپوش، سفیدموی و سفیدخوی روستا. کلاً امور مردم روستا به عهدهی ایشان است.
پولاد: آهنگر روستا، درشت هیکل، دلرحم ، مهربان و نیرومند. کلاً با رئیس بازی و خودکامگی میانهای ندارد.
شخصیتهایی هم هستند که به تناسب داستان مطرح میشوند:
برزو: کودک یتیم و چوپان ده. اصولاً رفتارش مثل ... ولی گاهی هم حرف حساب میزند. کلاً همه دوستش دارند و فریادهایش را نادیده میگیرند.
داریوش: فرمانروای ایران، نمونهی یک مدیر در مقیاس کلان!
فرناسپ: وزیر داریوش و دوست و همخدمتی «تیرباد» در جوانی. گواهینامه اسبسواری(!) خود را خیلی دیر گرفته و ترمز کردن را هنوز هم که هنوز است بلد نیست.
مولتی مدیاسپ: پیک شاه که پیامهای چندرسانهای(!) را انتقال میدهد؛ البته به همراه اسبش «کلیک».
کپک: کبوتر نامهبر دوستان ما. خودش اسم خودش را گذاشته کبوتر پیام کوتاه یا همان «کپک». یک جانور کم مصرف و تا حد ممکن تنبل!
خسیس: خزانهدار پروژههای ساختمانی داریوش. مصری و کمی بدجنس.
خبیث: سرپرست خبیث سنگتراشانی که داریوش از مصر آورده و چون کار را از دستش درآوردهاند، میخواهد سر راه دوستان ما سنگ بیندازد.
فرهاد: نیازی به توضیح ندارد. هر جا که بیستون باشد، حتماً فرهاد هم دارد.
نخدوک: فرمانفرمای دستنشاندهی بابل که به فکر شورش و خیانت است.
چپکوک: وزیر نه چندان به درد خور نخدوک که کمی از نخدوک باهوشتر است.
پارپیرارسال: یکی که منکر فرهنگ ایرانی است و حرفهای عجیبی میزند.
خلاصه، یک داستان جذاب در انتظار شماست. چاپ نخست کتاب «ماجرای بیستون» نوشتهی پیمان ابراهیمی با طراحی آرمین نوایی به قیمت 8500 تومان به کوشش انتشارات ابریشمیفر منتشر شده و در دسترس شماست.
کد مطلب : 60661
و این هم متن لینک دیگر :
ماجرای بیستون
آخرین به روز رسانی: 30/ 4 /1392 موجود
ناشر: ابریشمی فر
نویسنده: پیمان ابراهیمی آرمین نوائی حمید خادمی
کتاب باهمین موضوع
توضیحات: حدود دوهزار سال پیش، در میان کوهسارهای بلند اورامان، در سرزمین کهن ماد، مردمانی سختکوش می زیستند که افزون بر کشاورزی و رمه داری صنعتگر و هنرمند نیز بودند. وزیر فرناسپ به دستور داریوش، به روستای پلنگان می آید و چند تن از مردمان هنرمند این روستا را برای کندن کتیبه ای در گلستانه می برد و بدین ترتیب مردمان این روستا، چون دیگر مردمان سرزمین ایران در بالندگی فرهنگی و اقتصادی کشور پهناورشان سهیم می شوند و با وجود مشکلات فراوان کتیبه را به سه زبان می نویسند تا سندی برای نسل های آینده و هزاره های نیامده باشد؛ سندی که تلخی جنگ های گذشته را به شیرینی همدلی و همکاری آینده تبدیل می کند.
و این هم خزعبلات دیگر در تعریف این یاوه نامه :
درباره کتاب «ماجرای بیستون» نوشته پیمان ابراهیمی
7 آبان 1389
کتاب «ماجرای بیستون» به شیوه تصویرسازی دنبالهدار (کمیک استریپ) تهیه شده است. در این کتاب به آداب و رسوم، لباسها، خوراکیها و شیوه زندگی مردم ایران باستان میپردازد تا بستر داستانش کاملا ایرانی باشد. داستان برخاسته از فرهنگ سرزمین کهن ایران است، از این رو ارزش آن را نباید نادیده گرفت.
«ماجرای بیستون» از آنجایی آغاز میشود که «فرناسب»، وزیر داریوش هخامنشی، نزد مردم «پلنگان»، روستایی در میان کوهسارهای بلند اورامان، میرود و از آنها میخواهد که شاه را در کندن کتیبه بیستون کمک کنند. داریوش در آن روزگار دشمنانش را یکی پس از دیگری شکست میداد و میخواست نام و پیکره آنهایی را که از پا درآورده است، در دل کوه نقش کند.
شماری از پلنگانیها که پولاد و بامداد و فریاد و تیرباد نام دارند، به وزیر میگویند: این که کاری ندارد و سختتر از «جنگ لیدیه» که نیست. پس دست به کار میشوند و با زدن داربست و کندن کوه، آرام آرام کتیبه را مینویسند. وزیر نیز هر بار تصویر یکی از دشمنانی را که از داریوش شکست خورده است، میآورد و از مردم پلنگان میخواهد که آن تصویر را در کنار تصویرهای دیگر، نقش کوه کنند.
اما ماجراها به همین سادگی پیش نمیرود. بدخواهی و سنگاندازیهای «خبیس»، چهره ی پلید و زشت داستان، هر بار دردسری بوجود میآورد. یکبار میخواهد داربستشان را خراب کند و بار دیگر فرمانروای بابل را وادار میکند که به ایران بتازد. حتی خزانهدار داریوش را تحریک میکند تا مزد پلنگانیها را کمتر از آنچه داریوش فرمان داده بود، پرداخت کند.
اما هر بار تیرش به سنگ میخورد و پلنگانیهای ساده دل، اما خوش قلب، نقشههای او را نقش بر آب میکنند. روستاییها همدل و یک سخناند و میخواهند هر طور که شده کاری را که از آنها خواستهاند، به موقع و سر وقت انجام دهند.
فرناسب ـ وزیر داریوش ـ نیز مرد گوش به فرمان و مهربانی است اما دست و پا چلفتی است و ناخواسته در موقعیتهای خندهداری قرار میگیرد. یک بار که سوار بر اسب، سرگرم امر و نهی است، پاهای حیوان روی زمین یخ بسته لیز میخورد و وزیر بیچاره را محکم به زمین میکوبد. یک بار هم گرفتار دسیسه «خبیس» میشود و پیکرهای را که با زحمت به نزد پلنگانیها آورده بود، گم میکند.
وقتی هم میفهمد که در چه تلهای افتاده است، آه و ناله میکند و بر سرش میکوبد و به بامداد و دوستانش میگوید: «حالا چه کار کنم؟... وای اگر در شوش بفهمند که من کوتاهی کردهام و بیگانهای من را فریب داد...». اما پلنگانیهای زبر و زرنگ نمیگذارند که غصه خوردنهای وزیر خیلی طول بکشد و چارهای برای مشکلش پیدا میکنند.
پلنگانیها صاف و ساده و خون گرماند اما حواسشان جمع است که رو دست نخورند. حتی وقتی که به کاخ شوش میروند و داریوش بزرگ را میبینند که بر تخت شاهی نشسته است، میگویند: ما فعلا گرسنمان است، بعدا صحبت میکنیم. وزیر داد و بیداد میکند که «مراقب حرف زدنتان باشید» اما پلنگانیهای دوست داشتنی، گوششان بدهکار این تهدیدها نیست.
سفرهشان را روی زمین پهن میکنند و به داریوش شاه میگویند: تو هم بیا با ما غذا بخور. داریوش که بوی غذاهای خوشمزه پلنگان به دماغش خورده، از تخت شاهی پایین میآید و کنار سفره روستاییها مینشیند و میگوید: «ما که گرسنه نیستیم اما برای دل آنها، از همان غذا میخوریم». وقتی هم یک دل سیر میخورد، میگوید: «چه غذاهای خوشمزهای دارند...کاتب را صدا کنید قرارداد را بنویسیم.»
خلاصه، پلنگانیهای سختکوش یک لحظه هم از کار کردن خسته نمیشوند اما وقتی میبینند که نیاز به کمک دارند، از بقیه مردم پلنگان میخواهند که به کمکشان بیایند. آنها هم دسته جمعی، با زن و بچه، راه میافتند و به «بگستانه» (بیستون) میآیند و سرانجام با خوشی و شادمانی کار را تمام میکنند.
پشت همه این ماجراهای ریز و درشت، یک راوی و قصهگو وجود دارد که خیلی وقتها صدایش را میشنویم و حرفهایش را که گاهی با مزه و خندهدار هم است، میخوانیم. مثلا وقتی کبوترنامه بر پلنگانیها، پا را توی یک کفش میکند و روی تابلویی مینویسد که از این به بعد فقط پیامهای کوتاه و سبک را میبرد، راوی مینویسد: «توصیه میکنم که هیچ وقت کار را لنگ نگذارید.»
راست هم میگوید، چون با این سنگاندازیها و تنبلیها، انگیزه کار کردن دیگران را از بین میبریم. یا وقتی که پلنگانیها را میبینیم که سفت و سخت سرگرم کارند، همان راوی میگوید: «کارها خوب پیش میرود، چرا؟ چون همه کمک میکنند». اما در تصویر بعدی به ما میگوید: درست است که کارها خوب پیش میرود، «اما همه زندگی که کار نیست».
شب چله است و باید پلنگانیها کار را تعطیل کنند و در کنار دیگر دوستانشان به شادی و جشن بپردازند. وقتی هم به آخر ماجرا میرسیم و داریوش شاه مزد خوبی به پلنگانیها میدهد، راوی باز سر و کلهاش پیدا میشود و میگوید: «آیا داستان ما تمام شده؟ معلوم است که نه...» و بدین گونه از خواننده میخواهد که دنباله داستانها را در کتابهای بعدی بگیرد. این را هم میگوید که «تا موقعی که کاری باقی مانده باشد که انجام دهیم، داستان ادامه دارد».
«ماجرای بیستون» را پیمان ابراهیمی نوشته، آرمین نوایی طراحیاش را بر عهده داشته و امین محمودی طرحها را رنگ آمیزی کرده است. حمید خادمی هم ویراستار کتاب بوده است. خیلیها هم محقق و مشاور نویسنده و همکارانش بودهاند. آنها دست به دست هم دادهاند تا اولین کتاب کمیک استریپ ایرانی را خلق کنند.
اما کتاب ابراهیمی، مثل هر سرآغازی، ممکن است کم و کاستیهایی داشته باشد. مثلا آنجایی که تیرباد پلنگانی به وزیر میگوید که کندن کتیبه بیستون سختتر از «جنگ لیدیه» نیست، نویسنده انگار فرض را بر این گذاشته که خوانندگان نوجوان، آنقدر اطلاعات تاریخی دارند که بدانند جنگ لیدیه نبردی بین کوروش هخامنشی و کرزوس ـ شاه لیدیه ـ بوده است.
معلوم نیست که این فرض چه اندازه درست باشد. یا آنجایی که داریوش به خزانه دارش میگوید که «پنجاه دریگ طلا» به پلنگانیها بدهند، هیچ توجه نشده است که خوانندگان کم سن و سال «ماجرای بیستون» ممکن است ندانند که «دریک» (نه «دریگ») واحد پول زمان داریوش است.
باز میتوان گفت که در هیچ کجای داستان گفته نمیشود که خائنینی که از داریوش شکست خوردهاند و وزیر هر بار تصویر یکی از آنها را میآورد، چه کسانی هستند و چه خیانتی کردهاند. بکارگیری واژهها و اصطلاحاتی مانند سهیم شدن (ص 1)، رسومات (ص 6) و حسن انجام کار (ص 8) هم خیلی با حال و هوای داستانی که برای نوجوانان و کودکان است، سازگار نیست. اما این انتقادهای جزیی چیزی از زیبایی و اهمیت کار نویسنده و همکارانش نمیکاهد. در این داستان به ظاهر ساده، آموزشهایی به بچهها داده میشود که بسیار ضروری است. مانند کار و اهمیت تعاونی و همکاری گروهی.
همسانیهای کوچکی هم میان یکی از شخصیتهای «ماجرای بیستون» با چهرههای مشهور ماجراهای «تن تن و میلو» میتوان یافت. پولاد شاید نقش کم رنگی از «کاپیتان هادوک» ماجراهای تن تن باشد. نه تنها قیافهاش شبیه اوست، بلکه مثل او کند ذهن است و پرخوری میکند (هادوک زیاد مینوشد) و ناخواسته کمکهای بزرگی میکند تا کارها لنگ نماند. همیشه هم ذهنش درگیر مفهومی است که دیگران به سادگی درمییابند. این مفهوم ساده، در «ماجرای بیستون»، کلمه «رئیس» است که پولاد تا آخر ماجرا هم نمیفهمد معنایش چیست.
نوجوانان ایرانی برای نخستینبار کمیک استریپها را با «ماجراهای تن تن» شناختند. بعدها «ماجراهای آستریکس» و «ماجراهای چهار نخاله» هم ترجمه شد و در میان بچههای ایرانی (و حتی بزرگترها) شهرتی به دست آورد. پیمان ابراهیمی همه آن کتابها را میبیند و از سال 1382 تحقیقش را آغاز میکند تا اولین کتاب کمیک استریپ ایرانی را بیافریند. ابراهیمی برای آن که بتواند حال و هوایی ایرانی به کتابش بدهد، فولکلور و فرهنگ عامه ایران را بررسی میکند و خواندن افسانهها و اسطورههای ایرانی را از یاد نمیبرد.
او در کتاب «ماجرای بیستون» به آداب و رسوم، لباسها، خوراکیها و شیوه زندگی مردم ایران میپردازد تا بستر داستانش کاملا ایرانی باشد. هر کدام از شخصیتهای داستان او هم ویژگیی دارند که آنها را از بقیه متفاوت میکند. برای نمونه بامداد مردی مدیر و دقیق است، فریاد اندیشمند و متفکر، مهرداد هنرمند و حساس، تیرباد کدخدای ده و دوست وزیر داریوش، پولاد هم آهنگر دل رحم و مهربانی است که به بقیه کمک میدهد. یک کبوتر نامهرسان هم هست که اسمش را «کبوتر پیام کوتاه» گذاشتهاند. چون حاضر نیست خودش را به زحمت بیاندازد و پیامهای مفصل و سنگین اهالی پلنگان را برساند.
ابراهیمی در کنار مطالعات میدانی و کتابخانهای، از کمکهای تخصصی باستانشناسی، زبانهای باستانی، روانشناسی و جامعهشناسی هم استفاده کرده است. کتاب بعدی او از این مجموعه «عقربهای معبد ایزیس» نام دارد و قرار است که دنباله ماجراهای پلنگانیها را در دو کتاب بعدیش «خدایان کوه المپ» و «دور ایران در یکصد روز» بیاورد. همانطور که گفتیم کار ابراهیمی زمینه و داستانی ایرانی دارد و قصهاش برخاسته از فرهنگ سرزمین ماست. از این رو ارزش آن را نباید نادیده گرفت.
چاپ نخست «ماجرای بیستون» نوشته پیمان ابراهیمی و طراحی آرمین نوایی، با شمارگان 2000 نسخه و در 24 صفحه با بهای 8 هزار و 500 تومان به کوشش انتشارات ابریشمیفر چاپ و منتشر شده است.