برگرفته از کتاب ادوین بلاک بنام «توافقنامه انتقالی»
اگر هیتلر وجود نداشت، صهیونیست ها می بایستی که او را خلق می کردند. شاید همین کار را کردند.
اعداد داستان را تعریف می کند. در 1927 حدود 15000 نفر از جمعیت 550000 نفری یهودیان آلمان خود را صهیونیست به حساب می آوردند، این کمتر از 2% درصد است. اکثریت وسیعی از یهودیان آلمانی بشدت مخالف صهیونیسم بودند و آنرا دشمنی از درون به حساب می آورند. آنها آلمانی بودند. 80000 از آنها در خندقها (جنگ جهانی اول) جنگیده بودند و 12000 کشته داده بودند. مخالفت یهودیان بر علیه صهیونیسم در هیچ جا بشدت و وسعت آن در آلمان نبود (به نوشته تاریخ نگار صهیونیست، ص 168).
به لطف هیتلر 60000 یهودی بین سالهای 1933 تا 1941 به اسرائیل مهاجرت نمودند. به لطف یک «توافقنامه انتقالی» بین نازی ها و صهیونیست ها، دارایی یهودیان به ارزش 100 میلیون دلار و بصورت کالاهای صنعتی صادراتی آلمان نازی به اسرائیل منتقل شد که برای زیر ساخت اسرائیل مورد استفاده قرار گرفت. توافق انتقالی با خود وسایل، ماشین آلات سنگین، آلات کشاورزی حتی کارگر و سرمایه لازم برای توسعه را بهمراه آورد. بسیاری از صنایع مهم اسرائیل مانند نساجی و شبکه آب رسانی ملی بدین صورت بنیان نهاده شد.
در آن زمان فقط 200000 یهودی در فلسطین بودند، بیشترشان یهودیان مذهبی و ضد صهیونیسم بودند. درآمد یک کارگر یهودی روزی یک دلار بود. 800000 فلسطینی عرب در آنجا بودند.
به لطف هیتلر هسته جامعه یهودی آلمان برداشته و به فلسطین منتقل شد همراه تمامی دارایی آنها، «بسیاری از مردم اجازه یافتند لوازم خانه و حتی قسمتهایی از خانه خود را مستقیماً منتقل نمایند».
در 1937، وقتی انگلیسی ها پیشنهاد تقسیم فلسطین به دو ایالت را دادند، نازی ها متعجب بودند از اینکه اشتباهاً یک واتیکان یهودی ایجاد کردند که مترصد نابودی آلمان می باشد، اما هیتلر همه ناراضیان را مجبور به اطاعت نموده و اصرار در انجام تمام و کمال توافقنامه انتقالی و حتی توسعه آن به کشورهای دیگر نمود. ایتالیا، رومانی، مجارستان و بسیاری از دیگر کشورها که در زیر یوغ فاشیسم بودند توافقنامه مشابهی امضا نمودند.
هیتلر آنقدر از یهودی ها متنفر بود که یک کشور برای آنها بنا نمود !!! او می توانست تمام دارایی آنها را مصادره کند و آنها را با لگد از کشور بیرون بیندازد، اما چنین کاری بسیار ضد سامی می نمود !!!.
همکاری صهیونیسم و فاشیسم
به محض قدرت گرفتن هیتلر در 1933، صهیونیست ها بوضوح یک موقعیت سیاسی مورد حمایت بدست آوردند. بعد از آتش سوزی رایشتاک (پارلمان)، نازی ها تمامی گروه های اپوزیسیون را نابود کردند و 600 روزنامه را تعطیل نمودند. اما نه صهیونیست ها و نه روزنامه آنها که در هر خیابانی به وفور دیده می شد و تیراژش پنج برابر شده و به 38000 رسید. صهیونیسم تنها حزب و ایدئولوژی مجاز بعد از رایش بود.
یونیفورم صهیونیست ها تنها یونیفورم غیر نازی مجاز در آلمان بود، همانطور پرچم شان. زبان عبری نیز در مدارس شان تدریس می شد. یهودیان آلمانی هنوز می خواستند در آلمان بمانند با اینکه شهروند دست دوم بحساب می آمدند و حتی تحقیر و مورد تعقیب قرار می گرفتند، اما صهیونیست ها یهودیان آلمانی را بخاطر اینکه می خواستند خود را وفق دهند مورد شماتت قرار می دادند و آنها را لایق مورد تعقیب قرار گرفتن می دانستند.
صهیونیست ها ایدئولوژی نژادی نازی ها را به رخ می کشیدند : «یک سرنوشت مشترک و وجدان آگاه قبیله ای با یک مشخصه مهم باید در توسعه یک شیوه زندگی وجود داشته باشد حتی برای یهودیها».
بلک می گوید همین بیانگر این است که چگونه «یک اقلیت کوچک از یهودیان آلمانی توانست قیومیت اضطراری 550000 مرد، زن و کودکان را بدست بگیرد. این تاییدی بود بر «ترس دیرینه ای که یهودیان همیشه نسبت به صهیونیست ها احساس می کردند که بهانه ای قانونی و دلیلی معنوی خواهند ساخت تا آنان را مجبور به ترک جامعه اروپایی نمایند.« این همچنین توضیحی برای این است که چرا اسرائیل مانند آلمان نازی عمل می کند. آنها دارای یک تبار مشترک نژاد پرستانه اند. نه تنها آلمانی ها اسرائیل را ساختند، بلکه اسرائیل آلمان نازی را با ایجاد یک بازار برای صادرات آلمان یاری نمود. آنها با یکدیگر کار می کردند. یهودیان بسیاری پس از رسیدن به اسرائیل نتوانستند تمام پول خود را تحویل بگیرند، بنابراین صهیونیست ها در غارت یهودیان اروپا نیز مستقیماً دست داشتند و آن را «آریایی کردن» می نامیدند.
نتیجه
به طور فزاینده ای اسرائیلیان و یهودیان به طور کلی دریافتند که صهیونیسم یک خدعه می باشد و رفتار اسرائیل هر چه بیشتر به نازی ها شبیه می شود، بعنوان مثال استاد دانشگاه یشایاهو لبوویتز گفت : هر کاری که اسرائیل از سال 1967 انجام داده است «حماقت شریر یا شریرانه احمقانه بوده است». او ارتش اسرائیل را » نازی – یهودی» می نامد.
در اینجا قصد این نیست که نشان داده شود چگونه سرمایه داران انگلیسی – امریکایی هیتلر را به قدرت رساندند، همانهایی که کمونیسم و صهیونیسم را بوجود آوردند، بلکه مقصود اینست که یهودیان و آمریکایی ها (و البته تمام مردم جهان – مترجم) این درس را مدّ نظر داشته باشند. رویدادهای تاریخی برای شستشوی مغزی و بازیچه کردن مردم بوجود آورده می شوند و در جهت پیشبرد دستور کار ایجاد نظم نوین جهانی.
یهودیان اروپایی دربدر شدند، اموالشان بسرقت رفت و فجیعانه بقتل رسیدند تا پایتختی برای دولت جهانی روچیلدها در اسرائیل بنا شود. برای له کردن (تخریب) اسلام، آمریکایی ها در عراق، افغانستان و احتمالاً ایران کشته می شوند. بحران اقتصادی موجود مردم مستاصل را مجبور به پذیرش دولت جهانی سوسیالیستی می نماید.