جناب یار قدیمی
با سلام
در خصوص حجاب توجه شما را به این نوشته جلب میکنم:
تفسیر تناقضآمیز از «زینت زنان»
در قرآن اعضایی از بدن که باید برای نماز شسته یا مسح شود به صراحت بیان شده است و حتی به حدود شستن این اعضا اشاره شده است:
ای کسانی که ایمان آوردید، چون برای نماز برخاستید صورت و دستها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا قوزک مسح کنید و اگر جُنُبید خود را پاک کنید و اگر مریض یا مسافر بودید یا یکی از شما از قضای حاجت آمد یا با زنان درآمیختید و آب نیافتید، به زمینی پاک تیمم کنید و با آن صورت و دستهایتان را مسح کنید. خدا نمیخواهد بر شما سخت بگیرد، بلکه میخواهد نعمتش را بر شما تمام کند تا شکر بگزارید. (مائده 6)
آیهی فوق ارتباطی به بحث پوشش ندارد و فقط برای مقایسه ذکر شده است. کسی نمیتواند ادعا کند که از آیهی فوق شستشوی تمام بدن استنباط میشود، و کسی هم نمیتواند استنباط کند که مثلاً وَجه و کَفَّین[1] از شستشو مستثناست. در مقابل، حدود پوشش زنان آن گونه که در فقه تعیین میشود تصریح قرآنی ندارد. بنا به نظر بسیاری از فقها، زن جز وجه و کفین باید بقیهی بدن خود را در برابر مرد بیگانه بپوشاند. بعضی از فقها علاوه بر وجه و کفین، قَدَمَین[2] را نیز استثنا میکنند و بعضی حکم به پوشش تمام بدن زن از جمله وجه و کفین میدهند. اختلاف نظر فقها در تعیین حدود پوشش نشان میدهد که در قرآن حدود پوشش زنان به صراحت بیان نشده است.
مهمترین آیهای که در پوشش زنان به آن استناد میشود آیهی 31 سورهی نور است که پیشتر ذکر شد. این آیه از زنان مؤمن میخواهد که زینت خود را –جز بخشی از آن که آشکار است- بپوشانند:
به زنان مؤمن بگو که غض بصر کنند و فروج خود را حفظ کنند و زینت خود را جز آنچه از آن پیداست آشکار نکنند، و خِمارشان را بر جیوبشان بزنند، و زینتشان را آشکار نکنند مگر بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا مملوکانشان یا مردان تابعی که اِربه ندارند یا کودکانی که بر عورتهای زنان اظهار ندارند، و پایشان را نزنند که آنچه از زینتشان پنهان میکنند معلوم شود. و ای مؤمنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید. (نور 31)
معنی زینت زنان در این آیه دقیقاً مشخص نیست و تفاسیر و روایات مختلفی در این زمینه وجود دارد که خود گویای این ابهام است. ابهام در معنی زینت آن را در معرض تحریف از موضع مورد نظر قرآن قرار میدهد. در تحلیلی که در اینجا ارائه میکنیم، اگرچه نهایتاً نمیتوانیم معنی قطعی زینت زنان را در قرآن روشن کنیم، اما نشان میدهیم که زینت نمیتواند محدودهای باشد که در فقه سنتی تعریف میشود.
زینت چیزی است که برای تزیین چیز دیگری به کار میرود. نزدیکترین معنی زینت زن با توجه به کاربرد امروزی آن زیورآلات و آرایش زن است، یعنی آنچه زن برای افزودن زیبایی خود به کار میبرد. اما انتخاب این معنی برای زینت در آیهی فوق منطقی نیست، چرا که اگر زن از هیچ زیورآلات و آرایشی استفاده نکرده باشد چیزی برای پنهان کردن ندارد و برهنه شدن زن منجر به آشکار شدن زینت نخواهد شد.
بعضی از مفسران پوشاندن زینت را پوشاندن مواضع زینت معنی کردهاند. این تفسیر نیز ایرادات خود را دارد. یکی آنکه تغییری در اصل عبارت قرآنی اعمال شده است و زینت به مواضع زینت ترجمه شده است. دیگر آنکه مواضع زینت تمام بدن زن را در بر نمیگیرد. مواضع متعارف زینت به سر و صورت و گردن و دستهای زن محدود میشود. از سوی دیگر میتوان استدلال کرد که اگر منظور قرآن از زینت زن، مواضعی چون سر و صورت و دست و پای او بود، میتوانست آن را مانند آیهی 6 مائده «به زبان روشن عربی» بیان کند.
علاوه بر اختلاف بر سر معنی زینت، محدودهی آشکار و پنهان زینت نیز مورد اختلاف است. بنا به سورهی نور زنان باید زینت خود را جز بخشی از آن که پیداست از غیر محارم پنهان کنند. بعضی معتقدند تمام بدن زن و حتی جامهای که در خانه میپوشد زینت پنهان محسوب میشود. از نظر اینان تنها زینت آشکار زن در خارج از خانه چادری است که تمام بدن زن از جمله صورت او را میپوشاند. گروهی نیز معتقدند زن میتواند صورت و دستهای خود را تا مچ باز بگذارد. بر اساس نظر این گروه، صورت و دستهای زن محدودهی آشکار زینت زن و مابقی بدن او محدودهی پنهان زینت است.
دیده میشود که معنی زینت در فقه سنتی دقیقاً روشن نیست و هر یک از تفاسیر نیز ایراداتی دارد. اما در تفسیر کلمات مبهمِ بعضی از آیات قرآن میتوان از آیات دیگر قرآن کمک گرفت. در تعیین معنی زینت در قرآن، معمولاً آیهی 60 سورهی نور در نظر گرفته نمیشود، آیهای که از رفتاری نامتعارف سخن میگوید. این آیه به گروهی از زنان به نام «قواعد» اشاره دارد که بنا به قرآن میتوانند لباسهای کمتری داشته باشند، اما نکتهی قابل تأمل این است که این گروه از زنان نیز از ظاهر کردن زینت منع شدهاند:
و بر زنان قاعدهای که رجای نکاح ندارند باکی نیست اگر لباسهای خود را بدون تبرج زینت در آورند، و اگر عفت جویند برایشان بهتر است، و خدا شنوا و داناست. (نور 60)
زنان قاعده نیز مجاز نیستند که زینت خود را ظاهر کنند و در عین حال میتوانند جامههای خود را در آورند. این دو عمل با توجه به تعریف فقهی زینت سازگار نیستند. کسانی که تمام بدن زن را زینت میدانند و قائل به پوشش کامل زن هستند، باید بپذیرند که زنان قاعده میتوانند حداقل چادر خود را در آورند. در این صورت ناگزیر تمام آنچه این گروه زینت پنهان زن میدانند آشکار میشود. این تناقض برای گروه دوم نیز وجود دارد. این گروه میگوید زینت آشکار زن به صورت و دستهای او محدود میشود و فراتر از آن زینت پنهان زن است. با این حال از نظر این گروه، قواعد میتوانند بخشی از لباسها از جمله روسری خود را بردارند. البته چنین رفتاری در عمل متعارف نیست و فقط در تئوری مطرح میشود. اگر زنان قاعده با برداشتن روسری همچنان زینت خود را ظاهر نکرده باشند، باید بپذیریم که اطلاق زینت یا موضع زینت به سر درست نیست. زینت زنان در قرآن باید به گونهای معنی شود که پوشاندن آن با بیرون آوردن بخشی از جامهها تعارض نداشته باشد. در فقه سنتی زینت زن را تقریبا به تمام بدن زن تعمیم میدهند، همان گونه که تمام بدن زن را عورت میخوانند. این تعاریف با نحوهی کاربرد این کلمات در قرآن هماهنگ نیست.
بنا به دو گزارهی مهم قرآنی در مورد زینت زنان، «زن باید زینت خود را از غیر محارم بپوشاند» و «قواعد میتوانند لباسهای خود را بدون تبرج زینت درآورند». تعریف زینت زنان باید چنان باشد که با هر دو گزاره سازگار باشد.
________________________________________
[1] وجه یعنی صورت و کفین یعنی دو دست (تا مچ)
[2] قدمین یعنی دو پا (محل پوشیدن کفش)
تعیین موضع زینت زنان بر اساس منطق آیات
در بررسی آیهی «قواعد» گفتیم که اگر این گروه از زنان میتوانند بدون آشکار کردن زینت پنهان، بخشی از لباسهای خود از جمله روسری را بردارند، منطقاً نمیتوانیم مواضعی مانند سر را از مصادیق زینت پنهان زنان بدانیم. علاوه بر این نکته، در بررسی آیهی 31 سورهی نور به ناسازگاری دیگری بین مفهوم قرآنی زینت زن و تعریف فقهی آن برخورد میکنیم. این تناقض ما را ناچار میکند بخشی دیگر از بدن زن را نیز از شمول اصطلاح قرآنی زینت خارج کنیم. به این ترتیب میتوانیم گام به گام به مفهوم اصطلاح قرآنی زینت زنان نزدیک شویم و آن را با دقت بیشتری حدس بزنیم.
آیهی 31 سورهی نور به همان میزان که بر لزوم پوشیدگی زینت زنان در برابر نامحرم دلالت دارد، بر اجازهی برهنگی زینت در برابر محارم نیز دلالت دارد. بنا به این آیه، زینت پنهان زن میتواند در برابر مردان و پسران زیر آشکار شود:
• شوهر
• پدر
• پدرشوهر
• پسر
• پسر شوهر
• برادر
• پسر برادر
• پسر خواهر
• غلامان
• مردان تابع
• پسربچهها (کودکان)
در میان محارم زن، حساب شوهر از بقیهی مردان و پسران جداست. زن میتواند در برابر شوهر به صورت کامل برهنه شود، اما در برابر سایر محارم نمیتواند. مرتضی مطهری دربارهی پوشش لازم در برابر محارم میگوید:
«اما اینکه زن نسبت به محارم خود تا چه اندازه حق دارد پوشش نداشته باشد، روایات و فتاوی مختلف است. آنچه از یک عده روایات استنباط میشود و بر طبق آن نیز بعضی از فقها فتوا دادهاند این است که از ناف تا زانو از محارم غیر شوهر باید پوشیده شود.»[1]
فقه سنتی ناچار است که بین شوهر و سایر محارم تفکیک قائل شود، حال آنکه در آیهی 31 سورهی نور چنین تفکیکی دیده نمیشود. این موضوع نیز نشان میدهد که تعریف فقهی زینت زنان نادرست است و بخشی از بدن زن که برهنگی آن تنها در برابر شوهر مجاز است نمیتواند جزو زینت مورد نظر قرآن در آیهی 31 باشد. به این ترتیب برای نزدیک شدن به مفهوم قرآنی زینت زنان، ما میتوانیم محدودههایی از بدن زن را که نمیتواند مصداق زینت پنهان باشد کنار بگذاریم:
1. محدودهای که شامل عورت زن است. در فقه سنتی این ناحیه از ناف تا زانو تعیین میشود. زن نمیتواند این ناحیه را بر محارم غیرشوهر آشکار کند، حال آنکه بنا به قرآن زن میتواند زینت پنهان خود را بر همهی محارم از جمله شوهر آشکار کند.
2. محدودهای که «قواعد» مجاز به برهنگی آن هستند. بنا به روایتی که در کتاب مسألهی حجاب به آن اشاره شده است، قواعد میتوانند مو و ذراع خود را آشکار کنند.[2] از آنجایی که قواعد نیز با وجود آشکار کردن مو و ذراع مجاز به تبرج زینت نیستند، زینت پنهان زنان را نمیتوان به مواضعی چون مو و ذراع اطلاق کرد.
3. وجه و کفین و قدمین که بنا به فقه سنتی زینت آشکار زن هستند، نه پنهان.
این نواحی سه گانه را در شکل نشان داده ایم. موضع زینت پنهان زن را باید در نواحی باقیمانده جستجو کرد. این نواحی را سایهدار کردهایم. دو ناحیهی باقیمانده یکی ساق پای زن و دیگری نیمتنه از گردن تا ناف را شامل میشود که باید در خصوص این دو اجتهاد کنیم. موضع ساق در پا مانند موضع ذراع در دست است و به همان دلیل که زن ملزم است ذراع خود را پنهان کند یا مجاز است که آن را آشکار کند، میتوان حکم مشابهی را برای ساق در نظر گرفت.[3] اما در نیمتنهی زن موضع شرمگاهی سینه قرار دارد که حساب آن را از اندامهای غیرشرمگاهی جدا میکند.
به دلایل زیر میتوان نشان داد که به احتمال زیاد، منظور از زینت زنان در قرآن نمیتواند اندامی جز سینهی آنان باشد:
1. در کتاب مسألهی حجاب موضوع مهم شیردهی مادر به فرزند که مستلزم بیرون آوردن اندام شرمگاهی سینه از زیر لباس است مغفول مانده است. پیش از آنکه به حضور زن در جامعه و حرج بودن پوشش وجه و کفین برای فعالیتهای بیرون از خانه بیندیشیم، در تفسیر قرآن باید به وظایف طبیعی زن و حرج بودن پوشش برای انجام این وظایف بیندیشیم.[4]
فقه سنتی میگوید زن میتواند در برابر محارم بیش از نیمی از بدن خود را برهنه کند، اما اینکه چه دلیلی برای این کار وجود دارد معلوم نیست. با این حال دلیلی عقلی وجود دارد که زن اجازه داشته باشد که حساسترین نقطهی بدن خود در این محدوده را برای انجام وظیفهی مادری از زیر لباس بیرون آورد و در این زمینه مشکلی نداشته باشد. یعنی اگر خدمتکاران خانه و محارم او را در آن حال دیدند، گناهی بر او و بینندگان او نباشد و مادر بتواند این وظیفهی طبیعی را با آسودگی و بدون احساس شرم انجام دهد.
2. در میان اندامهای زن، سینهی زن (یا به عبارت دقیقتر، پستان[5]) تنها اندامی است که میتوان آن را بر مفهوم لغوی زینت منطبق دانست. زینت در اصل چیزی است که برای افزودن زیبایی به چیزی دیگر اضافه میشود. به عنوان مثال قرآن ستارگان را زینت آسمان مینامد (صافات 6). پستان تنها اندامی است که پس از بلوغ به بدن زن اضافه میشود و بر زیبایی پیش از بلوغ و جاذبهی جنسی زن میافزاید.
در تحلیلهای مبتنی بر فقه سنتی باید از زیورآلات مصنوعی آغاز کنیم و پس از آن توضیح دهیم که منظور از زیورآلات، مواضع زیورآلات است. وقتی که زینت زن بخشی از بدن او باشد، نیازی به پیمودن این مراحل نیست.
معنی اصطلاحی زینت زنان در قرآن میتواند مانند معنی اصطلاحی محاسن مردان در زبان فارسی باشد. محاسن به معنی زیباییها و خوبیهاست و در حالت خاص به زیباییهای بدن اطلاق میشود (لغتنامهی فارسی دهخدا و فرهنگ عربی منجدالطلاب). در لغتنامهی دهخدا اضافه شده است که «گویا از معنی جاهای خوب و نیکو از بدن، معنی ریش یعنی لحیه مستنبط باشد». در متن مشخص میشود که کدام معنی از محاسن مورد نظر است. مثالهای زیر از لغتنامهی دهخدا نقل میشود:
1. محاسن این کتاب را نهایت نیست. (کلیله و دمنه)
2. قدی عظیم داشت و محاسنی دراز، چنانکه وقت تیر انداختن گره زدی. (راحه الصدور راوندی)
روشن است که در جملهی دوم محاسن به معنی عموم زیباییها و خوبیها نیست. کسی که با معنی اصطلاحی محاسن در ادبیات فارسی آشنا نباشد، از فهم این جمله ناتوان خواهد بود و تفاسیر نادرستی از آن ارائه خواهد کرد. امروزه در زبان فارسی محاسن در هر دو معنی عمومی و اختصاصی استفاده میشود. معنی زینت نیز به متن بستگی دارد:
1. مال و فرزندان زینت حیات دنیا هستند. (کهف 46)
2. زنان مؤمن زینتشان را آشکار نکنند. (نور 31)
3. قواعد میتوانند لباسشان را بدون تبرج زینت در آورند. (نور 60)
4. زنان میتوانند زینت خود را بر شوهر و سایر محارم آشکار کنند. (نور 31)
در جملهی اول زینت مفهومی عمومی دارد. بر اساس جملهی دوم زینت زن ممکن است به زیورآلات زن تعبیر شود، اما جملهی سوم مفهوم زینت زن را به بخشهای پنهانی اندام زن متمایل میکند. جملهی چهارم نشان میدهد که زینت زن نمیتواند در محدودهی باشد که تنها به شوهر تعلق دارد.
در آیهی 31 سورهی نور هر سه ترکیب فروج زنان، جیوب زنان، و عورات زنان به مواضع شرمگاهی اشاره میکند، و از این رو نگاه آیه را میتوان به اندامهای شرمگاهی معطوف دانست. بنا به این آیه زن میتواند زینت خود را بر کودکی که بر عورات زنان اظهار ندارد آشکار کند. تقارن زینت و عورات به خصوص در این عبارت، مفهوم زینت را به اندامهای شرمگاهی زنان نزدیک میکند. در قرآن اصطلاحات سوآت، فروج، و عورات به صورت کنایی به شرمگاهها اشاره میکنند. به همین ترتیب دو اصطلاح جیوب زنان و زینت زنان میتواند اشارهی کنایی به سینهی آنان باشد.
اگرچه انسانها برهنه آفریده میشوند، اما بنا به اخلاق عرفی، تمام مردم جهان در زندگی اجتماعی حداقلی از پوشش را رعایت میکنند. در فقه به احکام پوشش زنان در قرآن به دیدهی حداکثری نگاه میشود، تا جایی که برخی حکم به پوشش کامل اندام و حتی صورت زن میدهند. با رویکردی متفاوت میتوان به احکام پوشش زن در قرآن مانند احکام پوشش مرد به دیدهی حداقلی نگاه کرد، حداقلی که احتمالاً در فرهنگ اعراب رعایت نمیشده است. البته تعیین حداقل پوشش به این معنی نیست که چنین پوششی همیشه کافی است. همان گونه که حداقل پوشش مرد از نظر عقل و شرع ستر عورت است، اما ظاهر شدن با چنین پوششی در جامعه مگر در مواردی خاص نامتعارف و زننده است.
________________________________________
[1] مسألهی حجاب، ص 139
[2] مسألهی حجاب، ص 175. منظور از ذراع، دست تا آرنج است.
[3] اجازهی برهنگی سر و ذراع، توسعهی حکم وجه و کفین برای زنان قاعده است. بنا به همین منطق میتوان برهنگی ساق را توسعهی حکم قدمین برای این گروه از زنان دانست.
[4] فقه سنتی وجه و کفین زن را از پوشش استثنا میکند و دلیل آن را حرج بودن عنوان میکند. در اینکه این استدلال فقهی منطقی است میتوان تردید کرد. زن میتواند دستکش بپوشد و به راحتی رانندگی کند، چنانکه بعضی از زنان حتی برای زیبایی چنین میکنند. از طرف دیگر حجاب سنتی در بسیاری از فعالیتهای مدرن اجتماعی زنان مانند حضور در میادین ورزشی برای آنان حرج است. آیا حرج بودن حجاب سنتی در ورزش مجوزی فقهی برای کم کردن لباس است؟
[5] استفاده از این لغت در زبان فارسی امروز کمی غیرمودبانه است. اما از آنجا که سینه در مرد و زن مشترک است اما پستان اختصاصی زن است، از این کلمه برای تمایز استفاده میکنیم.