روز سه شنبه 30 مهر انجمن علمی ایرانی تاریخ مراسم نکوداشت دکتر علی محمد ولوی از اساتید تاریخ اسلام را در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار کرد. این انجمن از زمان تاسیس بخش عمده ای از فعالیت و بودجه اش صرف بزرگداشت به اصطلاح اساتید تاریخ شده و تاکنون برای بعضی از این فسیلهای دست آموز دانشگاه های غربی مثل رضا شعبانی معروف به شعبون بی مخ بزرگداشت گرفته است . نکته جالب این است که این انجمن قرار است محل فعالیت و گردهمایی نیروهای جوان فعال در بخش آموزشی و پژوهشی کشور باشد اما عملا به مسند بالانشین همان فسیلهای سابق تبدیل شده و در حقیقت اورنگ تازه ای برای آن گروه فراهم آورده تا بازهم در بالا نشسته و با نگاه سلطان مآبانه به جوانترها نگاه بفرمایند و بگویند که چه بکنند. مشتی آدم دکان باز و فسیل که حتی روشن کردن کامپوتر را هم بلد نیستند، باید بیایند و بنشینند تا نیروهای جوانتر مجیزشان را بگویند و از فضل و کمال آنها تعریف کنند و بگویند که دستشان را می بوسند و از این ماجراها . این هم از انجمن ایرانی تاریخ که می خواهد با جمع کردن مشتی فسیل و مجیزگویی آنها کار تازه ای صورت دهد!
خبری هم در آن نشست بیان شد و آن اینکه آقای دکتر آئینه وند اعلام کردند قرار است بزودی دانشکده علوم تاریخی تاسیس شود تا جای رشته تاریخ را بگیرد . احمقها بعد از ده سال بقدر یک نخود از مطالب شما چیزی نفهمیدند و بجای توجه به تاملات بنیادین، بدنبال این هستند که چند رشته فرعی را کنار هم گذاشته و با تاسیس دانشکده علوم تاریخی بر وسعت تکرار دروغهای یهودساخته بیفزایند . وقتی استادان برجسته تاریخ از این قماش اند و چهره ماندگارشان یعنی رضا شعبانی یا شعبون بی مخ در هفتاد و پنج سالگی هر هفته به یک دختر جوان پیشنهاد ازدواج میدهد ، واقعا از نویسندگان این کتاب نقاشی چه انتظاری دیگری میتوان داشت ؟