برپایی نخستین نمایشگاه مجموعهدار ایرانی در برج میلاد
زوایای تاریک تاریخ در دستنوشتههایی غیرقابل انکار
شهرزاد باباعلیپور / گالری برج میلاد چند سالی است که محل اتفاقات خوب فرهنگی بوده است؛ از نمایش تابلوهای هنری تا نمایش مجسمههای سیلیکونی مشاهیر ایران که آنقدر جاذبه داشته است که حتی برخی چندین بار به سراغ آن میآیند تا در کنار جلال آل احمد و همسرش سیمین، مجالی بر صندلی آنها تکیه دهند یا تمام قد کنار ستارخان و باقرخان بایستند و با زبان آذری از قهرمانی مردان آذربایجان بگویند. اما این روزها دیگر طبقه گالری برج میلاد تنها محل نمایش شخصیتهای سیلیکونی مشاهیر ایران نیست بلکه از نیمه مهرماه این گالری میزبان اتفاقی نو بوده است. اتفاقی که در آن تلاش شده است یکسری آثار تاریخی به فراموشی سپرده نشود و در نهایت بخشی از تاریخ بیکم و کاست در اختیار آیندگان بماند. برای نخستینبار در کشور یک مجموعهدار ایرانی یکی از ارزشمندترین مجموعههای جمعآوری شده شخصی خود را به نمایش گذاشته است. مجموعهیی که درآن دستخط مقامهای عالیرتبه و مشاهیر ایران در 200 سال گذشته گردآوری شده است.
دستخطهای مشاهیر ایران با شکل و شمایل خاصی در این نمایشگاه چیده شدهاند. پایههای فلزی با مهارت طراحی شده است، آنچنان که بر هرپایه شش تابلو وجود دارد که یک طرف آن دستخط واقعی به نمایش گذاشته شده و سوی دیگر آن خطخوانی اثر نوشته شده است.
کافی است که محوطه نیم دایره گالری برج میلاد را آرامآرام طی کرد. نام مشاهیر بر تابلوها میدرخشد. امیر نظام گروسی فرمانده ادیب دوره قاجار، دستخط مظفرالدین شاه به هنگام مرگ، دستخط صدرالسلطنه معروف به حاجی واشنگتن سفیر ایران در امریکا و دهها دستخط و فرمان از بزرگانی همچون مصدق، آیتالله مدرس، امیرکبیر.
همه این دستخطها بخشی از مجموعه «رضا عابدینی» بازنشسته 72 سالهیی است که با شور و هیجان طی 20 سال گذشته این دستخطها را جمعآوری کرده است و حتی برای برخی نسخ و متون پولهای کلان داده چرا که باور دارد دستخطها حقیقیترین روی سکه تاریخ هستند که بدون کم و کاست درباره شخصی که آن را نگاشته حرف میزنند و گاهی این حرفها بسیار جذابتر از آنچه در تاریخ آمده بوده، هستند، گواه این حرفها نوشتههای تاریخی پادشاهان این مجموعه است. یکی از این فرمانها که توجه هر بینندهیی را جلب میکند دادخواهی مردم یزد به ناصرالدین شاه است. دادخواهی که بیرودربایستی بوده و شاه هم به آن بیاعتنایی نکرده. در این دستخط که درباره تظلم یزدیها از ظلم جلالالدوله نوه ناصرالدین شاه است، آمده است: «به خاک پای اعلیحضرت شاهنشاهی ارواحنا فدا تظلم مینماییم. جمعی رعیت پا شکسته یزدی در این زمستان و یخ و برف پای پیاده و کوه به کوه از ظلمهای نواب والا جلالالدوله پناه به آستان عدل و انصاف آوردهایم. از صدمه راه بیپا شدهایم که از قم نتوانستیم پیشتر بیاییم چرا رحم به حال ما نمیکنید؟ اگر رعیت نمیخواهی بفرمایید برویم جای دیگر به تکدی عمر خود بگذرانیم و اگر میخواهی این چه رعیت پروری است که نه اختیار مال خود داریم نه اختیار ناموس؟ در به در شدیم. رحم کن. آخر ماه هم خدایی داریم.»
اما آنچه این نامه را خاص کرده است تنها لحن مردم نسبت به شاه نیست که هرآنچه باید با او گفتهاند، بلکه امر به عزل جلال الدوله به قلم شاه هم بخشی از جذابیتهای این نامه است که در آن گفته شده: «جناب امیرالسلطان سراج الملک را بخواهید. من هم به او گفتهام که به ضلالسلطان بنویسد شما هم با او حرف بزنید که برای شب عید جلال الدوله را از یزد بخواهد به اصفهان و یک نفر از آدمهای خودش را به یزد بفرستد. البته این کار را بکنید خیلی لازم است.»
دستخطهای زنان حرفهای زیادی برای گفتن دارد
مجموعه دستخطها و فرامین قدیمی جاذبههای بسیاری دارد که از آن جمله نامهنگاریهای زنان است که برخلاف آنچه در تصور عموم وجود دارد، زنانی ادیب و باسواد بودهاند؛ دستخط شمسالدوله از زنان معروف ناصرالدین شاه و نوه فتحعلی شاه، حضرت علیا سرورالسلطنه همسر مظفرالدین شاه و حتی دستخطی با خط خوش از نجم السلطنه مادر دکتر مصدق در آن دیده میشود که به مشیر الدوله وزیر عدلیه موضوعی را در خصوص مسائل و رسیدگی حقوقی تذکر داده است. گواهی بر آن است که نگارنده نامه نه تنها با سواد بوده بلکه در امور جاری مملکت داری هم اطلاعات قابل ملاحظهیی داشته است. یکی از این دستخطها که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد قلم زیبای انیس الدوله از زنان نامدار و مورد اعتماد ناصرالدین شاه است که کلید خزانه را داشته و در نامهاش مسائل را همچون مدیری زبردست بیان کرده است.
خطها دنیای خودشان را دارند. دنیایی که در آن با دیدن قلمی بر کاغذ، یاد و خاطرهیی زنده میشود، تاریخی مکتوب شده و از همه مهمتر مستندات غیرقابل انکاری است که بدون در نظرگرفتن ملاحظات میتوان از رفتار و کردار گرفته تا نوع نگاه افراد دارای جایگاه در دوره قاجاریه ملاحظه کرد. یکی از مهمترین پرسشهایی که در میانه دیدن دستخطها شکل میگیرد آن است که به طور کلی این دستخطها کجا بوده و چگونه به دست یک مجموعهدار رسیدهاند. رضا عابدینی در این باره میگوید: علاقهمندان به نگهداری نسخ قدیمی و خطی زیاد هستند که بخشی از آنها در جمع کتابفروشها، سمسارها و حتی خانوادهیی که چند نسل یک کاغذ خطی را داشتهاند جمعآوری شده و در ازای آنها به دارندگان پول پرداخت شده است.
عابدین میگوید: گرانترین نسخهیی که تاکنون برای آن هزینه کردهام سندی است که ناصرالدین شاه با قلم نقاشی کرده است و در کنار آن توضیحی در باب چهره فرد کشیده شده داده است که مبلغ سه میلیون تومان برای خریدش هزینه شده است. وی معتقد است: دستخطها زوایای تاریک تاریخ را نشان میدهند چرا که حتی در بهترین کتب تاریخی هم ملاحظات و سوگیریهایی وجود داشته است اما آنچه به قلم خود فرد است از حس واقعی و نگاهش همانگونه که بوده حکایت دارد که این موضوع مهمی است.
عابدینی که قریب 20 سال است به جمعآوری نسخ قدیمی مشغول است، میگوید: سالهای طولانی مشغول نقاشی بودم اما 29 سال پیش با آشنایی با کتابهای خطی و نسخ قدیمی رغبتم به ادامه فعالیتهای نقاشی کم شد و در عوض بررسی اسناد مهم به عنوان سازنده بخشی از هویت ملی به دغدغه اصلیام تبدیل شد آنچنان که با زیاد شدن این نسخ به این نتیجه رسیدم که تنها جمعآوری این آثار مهم نیست بلکه باید فرصتی مهیا کرد تا مردم هم با این جنبههای خاص تاریخ آشنا شوند و علاقهمندان فرصتی جدید برای نگاه دوباره به تاریخ پیدا کنند.
حالا رضا عابدینی جزو نخستین مجموعهدارهایی است که توانسته با کمک انجمن مجموعهداران ایرانی نمایشگاهی از مجموعهاش را در برج میلاد تهران به نمایش عمومی درآورد و این را نخستین گام از راهی میداند که در آن با همکاری نهادهای اجتماعی و میراث فرهنگی بتواند مردم سراسر کشور را با نسخ قدیمی آشتی دهد و موجب تغییر نگاه آنها و دیدن برخی حقیقتهای جذابی شود که در دل سلسلهها و کتابهای تاریخی فرصتی برای دیده شدن نداشتند.
انجمن مجموعهداران چه میکنند
منوچهر لطفی، رییس انجمن مجموعهداران ایران است که با ابراز خرسندی از اینکه برای نخستینبار یک مجموعه بینظیر از نسخ قدیمی به صورت نمایشگاه برای مردم برپا شده است، گفت: این انجمن 1200 عضو دارد که سرانجام پس از شش سال توانست در سال 91 مجوز خود را دریافت کند و به صورت یکی از انجمنهای مهم کشور نه تنها فرهنگ جمعآوری را اشاعه دهد بلکه فرصتی برای پژوهشگران فراهم کند تا با بررسی سیر برخی محصولات به الگوهای جدید دست پیدا کنند و حتی برای حفظ یک فرهنگ خاص تلاشی صورت دهند.
لطفی با بیان اینکه انجمن مجموعهداران تلاش میکند که یک مجموعهدار را ترغیب کند که تنها انباردار نباشد، افزود: مجموعههای موجود در کشور همچون گنجی است که فرصت پژوهش و بازخوانی را فراهم میکند و از سوی دیگر بخشی از جامعه علاقهمند در کشور که بیهیاهو تبدیل به مجموعهدارانی حرفهیی شدهاند را به جامعه معرفی میکند که توانستهاند با هزینه کردن از زمان و پول خود بخشی از زمان را ازگذشته تاکنون حفظ کنند و آثار آن را بیکم و کاست به آیندگان ارایه دهند. وی میگوید: مجموعهداری در ایران عشقی بیانتهاست که سبب میشود یک مجموعهدار از لباس، غذا و زندگی خودش هم بزند برای آنکه مجموعه خود را در بالاترین سطح حفظ کند و این عشق باید به جامعه انتقال داده شود تا آنها از این فرصت بهرهمند شوند.
http://etemadnewspaper.ir/Released/93-08-11/93.htm#294446