دارا
آمون : مطلب پیشین در همین زمینه، از این قرار است :
و متن این لینک نیز، ذیلا :
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، تا کنون بر قرآن کریم تفسیرهای متعددی نگاشته شده است. برخی قرآن را از منظر قرآن و دیگری از منظر حدیث بررسی کردهاند. برخی نیز همانند «علامه طباطبائی قدس سره الشریف» از هر دو منظر به تفسیرآیات الهی پرداختهاند.
مفسرین معاصر سعی کردهاند علاوه بر جهات فوق عقل و علم را در تفسیر قرآن به کارگیرند. در میان تفاسیر موجود قرآن کریم جای تفسیر ریاضی قرآن خالی است.
سیّد عبدالله حسینی یکی ازمحققین مرکز اسلامی ژوهانسبورگ طی مقالهای با استناد به تفسیر ریاضی از سورههای مبارکه اسراء و کهف، از پیش بینی نابودی رژیم صهیونیستی توسط امام زمان(عج) در سال 1401 هجری شمسی مطابق با 1443 هجری قمری و 2022 میلادی و 5782 عبری خبر داده است.
محقق گرانقدر افزوده است: سالهاست که این مهم ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. یادداشتهای متفرقهای در این رابطه فراهم شده بود که حجم آن به من این جرأت را میداد که برای پر کردن جای خالی این تفسیر قدم نخست را بردارم. اینک الحمد لله اوقاتم به تحقیق در این مورد معمور است، و انشاالله بزودی جلد اول آن در اختیار محققان قرار خواهد گرفت.
این مقاله تنها به بررسی دو سوره از قرآن کریم از منظر ریاضی پرداخته است. دو سوره اسراء و کهف.
دوروز پس از پیروزی حزب الله لبنان بر اسرائیل پس از حمله گسترده اسرائیل به کشور لبنان و جنگ 33 روزه ، در قالب هیئاتی از مسلمانان آفریقای جنوبی برای کمک رسانی وارد بیروت شدم.اعضای بخش روابط بین الملل حزب الله ما را برای بازدید از خرابیها به دورترین نقاط جنوب لبنان بردند. هنگام نماز ظهر در مسجدی که در آخرین روستاهای جنوب لبنان و در چند قدمی سرزمین اشغال شده فلسطین بنا شده بود، چشمم به کتابی روشن شد که رهاورد این سفر معنوی بود. عنوان کتاب این بود: « زوال اسرائیل در سال 2022 » . کتاب توسط دانشمندی بنام «الزبیدی» تألیف شده بود. اما الزبیدی در این کتاب از دانشمند دیگری نام برده بود بنام «بسام نهاد جرار» که از دانشمندان سنی مذهب و از مبارزان فلسطینی است و سالها در زندانهای رژیم صهیونستی بسر برده است. پس از جستجوهای فراوان به اصل تحقیقات ایشان دست یافتم و آن را بسیار محققانه و قانع کننده یافتم. تحقیقات ایشان دستمایه خوبی بود برای تفسیر ریاضی سوره مبارکه اسراء و کهف که خداوند توفیق داد و فصلهای زیادی بر اصل تحقیقات ایشان افزوده شد. بعدها به دفتر دیگری از برادر دانشمند دیگری بنام «ماجد المهدی» از عراق دست یافتم که به کشف بزرگی در مورد ارتباط سوره کهف با ظهور حضرت مهدی علیه السلام رسیده بود.این دو دانشمند به دور از همدیگر تحقیقات جداگانهای در مورد این دو سوره کرده بوند اما عجیب آن بود که هر دو ندانسته به یک نتیجه رسیده بودند. قطعاً اگر آقای بسام نهاد جرار که دانشمندیاست سنیمذهب، از تحقیقات آقای ماجد المهدی اطلاع می یافت آن را به عنوان حلقه گمشده کشف بزرگ خودش میدانست و ازآن استقبال میکرد.
از سوئی مرا از والد معظم اندوختههائی است، ارزشمند، که بخش بزرگی از این تفسیر را شکل میدهد. این بود که فرصت را غنیمت شمردم و با استفاده از دستمایه تحقیقات آقایان جرار و ماجد المهدی و راهنمائیهای ابوی، تفسیر این دو سوره مبارکه را فراهم آوردم.
این مقاله بخشی از تفسیر ریاضی قرآن است که تنها به بررسی سوره مبارکه اسراء و کهف پرداخته است.
قرآن معجزه ابدی
قرآن معجزه ابدی وخالده خداوند است. مهمترین جنبه اعجازی قرآن پیشگوئیهای آن است. اخبار قرآن کریم از غیبیات ، شگفتآور ترین بعد کتاب کریم الهی است. آورنده قرآن فرمود: «فیه خبرکم وخبرماقبلکم و خبر مابعدکم» برخی از خبرهای غیبی قرآن مربوط به قبل از اسلام است که قرآن به جرئیات آن پرداخته است. برخی نیز مربوط به بعد از ظهور اسلام است که حوادثی را پیش بینی کرده است. برخی از آن حوادث در زمان تعیین شده اتفاق افتاده و برخی نیز انشاالله در آینده نزدیک در زمان تعیین شده اتفاق خواهد افتاد.
تمثیلی زیبا از تحریفناپذیری قرآن
قرآن به یک پازل تصویری میماند. هر تکه از این پازل تنها در همان جایگاه مخصوص قابل استفاده است. تکههای این پازل تصویری نه قابل جایگزینی هستند و نه قابل جابجائی. اگر یک تکه از این تصویر را بردارند جای خالی آن آشکار خواهد ماند و هیچ تکه دیگری در آن جای خالی قالب نخواهد شد.
قرآن در مورد مسائل بسیار پیش پا افتاده و جزئی صامت نیست. از القای سلام و خواب و خوراک که جزئی ترین مسائلاند تا جنگ وجهاد وحکومت که مسائل مهم اجتماعی میباشند در قرآن مذکور آمده است. چگونه میشود که قرآن در مسائل بسیار کوچک ناطق باشد و نسبت به مسائل بسیار حیاتی و سرنوشت ساز و بزرگ صامت و ساکت. مسائلی چون امامت و رهبری جهان اسلام بعد از رحلت پیامبر، برقراری حکومت جهانی واحد و بالأخره ظهور و سقوط دولت غاصب صهیونیستی در سرزمین مقدس فلسطین که مهد پیامبران الهی بوده است، چگونه میتواند از چشم قرآن پوشیده بماند.
این بخش از کتاب به این سه موضوع بسیار استراتژیک و سر نوشتساز از نظر قرآن میپردازد.
سرّ توالی سورههای «اسراء»، «کهف» و «مریم»
در قرآن کریم به صورت بسیار اسرار آمیزی سه سوره به صورت متوالی در کنارهم قرار گرفتهاند. اسراء، کهف و مریم.
با مطالعه سطحی این سه سوره مبارکه در می یابیم که این آیات شریف حاوی اسرار عجیبی است:
1 - حکایت فساد دو گانه بنی اسرائیل و اضمحلال دوگانه آن، در سوره اسراء،
2 - بشارت از لبث (استقرار) ابدی مؤمنین در زمین،
3 - قصه اصحاب کهف و اقامت 309 ساله آنان در غار کهف،
4 - ماجراهای میان حضرت موسی و جناب خضر،
5 - داستان ذی القرنین و حکومت او بر سراسر گیتی در سوره کهف،
6 - و بالاخره مسائل مربوط به حضرت مریم و عیسی علیه السلام در سوره مبارکه مریم گفته آمده است.
از چیدمان این حوادث در کنار هم هر خواننده خردمندی به این نتیجه میرسد که خداوند در قالب این داستانهای گوناگون در پی پرده برداری از راز بزرگ دیگری است. در هر کدام از این داستانهای گوناگون نقطه مشترکی وجود دارد که به صورت تمثیلی و کنایتاً بیان شده که الکنایة ابلغ من التصریح.در آغاز از اضمحلال حکومت بنی اسرائیل به دست بندگان خویش بیاری "بأس شدید» (نیروی نظامی قوی و مستحکم) میگوید. آنگاه در مورد افساد دیگر آنان و نتیجتاً زوال دوباره حکومتشان وعده میدهد. پس از آن بلافاصله به مؤمنانی اشاره میکند که با یاری همان « بأس شدید» بر زمین استقرار ابدی خواهند یافت. چند آیه بعد در قالب قصه اصحاب کهف به امکان عمر طولانی انسان با خواست خداوند و مخفی ماندن انسان از چشم دیگران به مدت خارق العاده و طولانی میپردازد. بلافاصله به بهانه داستان حضرت خضر و موسی بازهم به امکان عمر بسیار طولانی انسان با قدرت لایزال الهی اشاره میکند. آنگاه به امکان برتر بودن بندهای از بندگان خدا از پیامبربزرگی همچون حضرت موسی پرداخته و به علم لدنی او تأکید میورزد. در آیات بعدی به حکومت واحد جهانی ذی القرنین و اجرای عدالت در آن با یاری خداوند میپردازد.
تمام این خصوصیات ،در حقیقت (نمونه یا اندکی از) خصوصیات حضرت مهدی علیه السلام است که به صورت تمثیلی در داستانهای مختلف بیان شده است.
مراجعه به تفاسیر مختلف و شأن نزول این آیات نیز برداشتهای فوق را تأیید میکند.
اما کسانی که در فهم معانی قرآن به دلائل بیشتری نیاز دارند به این برداشتها و تفاسیر اعتنای زیادی نمی کنند. و دنبال برهان روشن تری براِی ادعای فوق میگردند.
اما خداوند بزرگ با قدرت نمائی تمام، نه تنها مسئله زوال اسرائیل و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را در قالب تمثیل بیان کرده و برای اصحاب درایت با زبان اشارت سخن رانده است، که با زبان مدقن ریاضی و با استفاده از ارزشهای عددی و معادلات ریاضی براین اشارات و برداشتها چنان صحه گذاشته است که اگر در متن قرآن برآن تصریح میکرد از این صریح تر و بلیغ تر نمی توانست باشد.
دو یادآوری مهم
یکم :یاد آوری این نکته مهم در آغاز این بحث ضروریست که طرح این موضوع تنها به عنوان برداشتهای محققانهی کاوشگران این کتاب الهی مطرح میشود و نه به عنوان یک موضوع مسلم و خدشه ناپذیر. محققانِ این بعد حیرت انگیز قرآن تنها ادعا میکنند که به تکهای از این چیدمان تصویری دست یافتهاند که در جای خالی مربوط به زوال اسرائیل و ظهور حضرت مهدی علیه السلام و استقرار حکومت عدل جهانی آن حضرت خوش مینشیند و تصویر را کامل میکند.
دوم : اگر به هر دلیلی این پیش بینیها به منصه ظهور نرسد تنها میتواند به دو دلیل باشد. یا محققان در برداشت خویش اشتباه کردهاند و یا در طرح الهی خداوند تغییراتی حاصل شده است که (یمحوا و یثبت). در هر دو صورت اشکالی در متن قرآن و الهی بودن آن وارد نخواهد آمد و خللی در ارکان فرقان الهی نخواهد افتاد. والله اعلم با این یاد آوری مهم به یاری پرودگار علیم مبحث مهم زوال اسرائیل به دست حضرت مهدی علیه السلام در سال 1401 هجری شمسی مطابق با 1443 هجری قمری و 2022 میلادی و 5782 عبری را آغاز میکنیم و از پروردگار بزرگ برای تکمیل آن استعانت میجوئیم.زوال اسرائیل در سال 2022
قبل آنکه به حادثه زوال اسرائیل بپردازیم لازم است با زبان ریاضی قرآن آشنا شویم . آشنائی با زبان ریاضی قرآن به ما کمک میکند که به شاه کلیدی دست پیدا کنیم که توسط آن قفلهای بسته اسرار قرآن باز خواهد شد. پیدا کردن این شاه کلید در گرو مداقه در حوادث گذشته است. از آنجا که حوادث گذشته اتفاق افتادهاند و دیگر اسرار آمیز نیستند. قرآن نیز سال وقوع و طول مدت آن حوادث را بیان کرده است. به عبارت واضح تر قرآن کریم حاوی معادلات چند مجهوله فراوانی است که برخی از آنان به علت آنکه اتفاق افتادهاند دیگر مجهول نیستند و برخی نیز از آنجا که هنوز اتفاق نیافتادهاند هنوز مجهول ماندهاند. از آنجا که در تمام این معادلات فرمول واحد مشابهی به کار رفته است تنها کافی است راه حل معادلات چند مجهوله حل شده را پیدا کنیم و آنگاه همان فرمول را برای حل معادلات حل نشده دیگر به کار ببریم.
کشف کلید اسرار قرآن
کلید اول : تا کنون در تمام تفاسیر هر جا سخن از پیشگوئیهای قرآن به میان آمده است بلافاصله به سوره روم اشاره رفته است. براستی سوره روم سوره عجیبی است ناگهان در میان بهت مؤمنان، پیامبر عظیم الشأن اسلام از ماجرائی خبر داد که همزمان با گفتار آن حضرت در آن سوی زمین درحال وقوع بود.
(30:1) الم (30:2) غلبت الروم (30:3) فی أدنى الأرض (30:4) وهم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین لله الأمر من قبل ومن بعد و یومئذ یفرح المؤمنون
رومیان درسرزمینهای دور دست مغلوب پارسیان شدند اما آنان در کمتر از 7 سال دوباره بر پارسیان پیروز خواهند شد . همه امور پیش ازآن و بعد ازآن ، از آن خداوند است . مؤمنان با شنیدن این پیروزی شادمان خواهند شد.
در آیات چهارگانه فوق دو خبر غیبی وجود دارد. یکی شکست رومیان همزمان با گفتار پیامبر اتفاق افتاده بود و دیگری پیروزی آنان در کمتر از 7 سال که قرار بود اتفاق بیفتد.
صدای این خبر غیبی بلافاصله در تمام نقاط سرزمین اسلامی پیچید و به ماجرائی حساس تبدیل شد برای آزمایش راستی و نادرستی رسالت آن حضرت. چند ماه بعد که بازرگانان از دیار روم بازگشتند خبر دادند که رومیان درست در همان روزی که پیامبر خبر داده بود شکست خورده بودند. تأیید این خبر موجی از شادی و شعف در میان مؤمنان به وجود آورد. مؤمنان با ابراز شادمانی از خبر شکست رومیان منتظر تحقق خبر غیبی دیگر آن حضرت ماندند که آن هم در موعد مقرر اتفاق افتاد. این دقیقاً همان معادله چند مجهوله حل شده ایست که ما به دنبال کشف فرمول آن هستیم.
با مو شکافی این دو خبر غیبی به نکته عجیبی دست می یابیم.
(30:1) الم (30:2) غلبت الروم
خبر غیبی اول : خبر غیبی اول بسیار کوتاه است که با کلمه غلبت شروع میشود. میبینیم که در این خبر کوتاه غیبی هیچ اشارهای به سال وقوع آن نشده است. قبل از کلمه غلبت نیز هیچ کلمه دیگری به کار نرفته است. دلیل آن را در بررسی خبر غیبی بعدی در می یابیم.
(30:4) وهم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین . لله الأمر من قبل ومن بعد ویومئذ یفرح المؤمنون
خبر غیبی دوم : در خبر غیبی دوم به دو نکته جدید پی میبریم. نخست آنکه با به کار بردن کلمه بضع به زمان وقوع آن اشاره شده است و دیگر آنکه قبل از کلمه بضع چند کلمه به کار رفته است.نکته عجیب این پیش بینی : نکته عجیب این پیش بینی در این است که قرآن
اولاً زمان دقیق آن را مشخص میکند. کلمه بضع سنین، در عربی به معنای کمتر از 7 سال به کار میرود.
ثانیا علیرغم آنکه خداوند زمان آن را مشخص کرده است، میبینیم که کلمات به کار رفته قبل از عدد بضع نیز به تعداد همان کلمه بضع است. یعنی 6 کلمه :
«1 و 2 هم 3 من 4 بعد 5 غلبهم 6 سیغلبون» فی بضع سنین
بنابراین ما به فرمول حل این معادله دست یافتهایم. به نحوی که اگر این فرمول را در زمان نزول آیه میدانستیم، حتی اگر خداوند کلمه بضع را به کار نمی گرفت و زمان آن را مشخص نمی کرد میتوانستیم با استفاده از این فرمول سال وقوع آن را مشخص کنیم.
کلید دوم :حال که به اصل فرمول دست یافتهایم باید به آزمایش آن بپردازیم و ببینیم که آیا خداوند از این فرمول در جای دیگری هم استفاده کرده است یا نه.
با این نیت سراغ آیه دیگری از قرآن میرویم که باز هم یک خبر غیبی مربوط به گذشته بسیاردوری است.
(11:7) وهو الذی خلق السموت والأرض فی ستة أیام و کان عرشه على الماء لیبلوکم أیکم أحسن عملا و لئن قلت إنکم مبعوثون من بعد الموت لیقولن الذین کفروا إن هذا إلا سحر مبین
در آیه شریفه فوق خداوند باز هم خبرغیبی خلقت آسمان و زمین را مطرح میکند و طول زمانی آن را با به کار گیری عدد شش مشخص میکند. حال باید دید آیا خداوند از فرمول به دست آمده در اینجا نیز استفاده میکند یا نه.
با شگفتی تمام میبینیم که دقیقاً مانند مورد قبلی خداوند هم طول زمان خلقت آسمان و زمین را با به کار گیری عدد شش مشخص میکند و هم قبل از عدد شش درست 6 کلمه به کار میبرد. به صورتی که اگر این فرمول را میدانستیم میتوانستیم طول زمانی خلقت را بدانیم.
«1 و 2 هو 3 الذی 4 خلق 5 السموت 6 والارض» فی ستة ایام
کلید سوم : حال باید دید آیا موارد دیگری هم هست که خداوند از این زبان برای تأیید و تأکید خبرهای غیبی خود استفاده کرده باشد یانه.
خبر غیبی دیگر قرآن در مورد اصحاب کهف و مدت اقامت آنان در کهف است. قرآن در سوره کهف از آیه 9 تا 25 به قصه اصحاب کهف بتفصیل پرداخته است. با دقت در این آیات شریفه میبینیم که خداوند به همان روال دو آیه قبلی از همان فرمول استفاده کرده است.
یعنی تعداد سالهای اقامت اصحاب کهف را هم با زبان حروف و هم با زبان ریاضی مشخص کرده است. بدین صورت که با به کار گیری عدد 309 در پایان داستان اصحاب کهف زمان اقامت و استقرار آنان را مشخص فرموده و آنگاه به تعداد همان سالها، قبل از عدد ذکر شده، کلمه به کار برده است. یعنی اگر تعداد کلمات به کار رفته از آغاز داستان اصحاب کهف و از کلمه «اَمْ» در آیه 9 تا کلمه ثلاث که نخستین کلمه مربوط به عدد مشخص شده است را بشماریم دقیقاً 309 کلمه خواهد بود.
1 ام 2 حسبت 3 ان 4 اصحاب 5 الکهف 6 والرقیم 7 کانوا 8 من ۹ آیاتنا 10 عجبا 11 اذ 12 آوی 13 الفتیة 14 الی 15 الکهف 16 فقالو 17 ربنا 18 آتنا 19 من 20 لدنک 21 رحمة 22 و 23 هیء لنا 24 من 25 امرنا 26 رشدا 27 فضربنا 28 علی 29 آذانهم 30 فی 31 الکهف 32 سنین 33 عددا 34 ثم 35 بعثناهم 36 لنعلم 37 ای 38 الحزبین 39 احصی 40 لما 41 لبثوا 42 امدا 43 نحن 44 نقص 45 علیک 46 نبأهم 47 بالحق 48 انهم 49 فتیة 50 آمنوا 51 بربهم 52 و 53 زدناهم 54 هدی 55 و 56 ربطنا 57 علی قلوبهم 58 اذ قاموا 59 فقالوا 60 ربنا 61 رب 62 السموات 63 و 64 الارض 65 لن ندعوا 66 من 67 دونه 68 الها 69 لقد 70 قلنا 71 اذا 72 شططنا 73 هؤلاء 74 قومنا 75 اتخذوا 76 من 77 دونه 78 آلهة 79 لولا 80 یآتون ۸۱ علیهم 82 بسلطان 83 بین 84 فمن 85 اظلم 86 ممن 87 افتری 88 علی 89 الله 90 کذبا 91 واذ 92 اعتزلتموهم 93 و 94 ما یعبدون 95 الا 96 الله 97 فآووا 98 الی 99 الکهف 100 ینشر 101 لکم 102 ربکم 103 من 104 رحمتة 105 ویهیء 106 لکم 107 من 108 امرکم 109 مرفقا 110 وتری 111 الشمس 112 اذا 113 طلعت 114 تزاور 115 عن 116 کهفهم 117 ذات 118 الیمین 119واذا 120 غربت 121 تقرضهم 122 ذات 123 الشمال 124 وهم 125 فی 126 فجوة 127 منه 128 ذلک 129 من 130 آیات 131 الله 132 من 133 یهد 134 الله 135 فهو 136 المهتد 137 ومن 138 یضلل 139 فلن 140تجد 141 له 142 ولیا 143 مرشدا 144 وتحسبهم 145 ایقاظا 146 وهم 147 رقود 148 ونقلبهم 149 ذات 150الیمین 151 وذات 152 الشمال 153 وکلبهم 154 باسط 155 ذراعیه 156 بالوصید 157لو 158اطلعت 159 علیهم 160لولیت 161 منهم 162 فرارا 163 ولملئت 164 منهم 165 رعبا 166 وکذلک 167 بعثناهم 168 لیتسائلوا 169بینهم 170قال 171 قائل 172 منهم 173 کم 174 لبثتم 175 قالوا 176 لبثنا 177 یوما 178 او179 بعض 180 یوم 181 قال 182 ربکم 183 اعلم 184 بما 185 لبثتم 186 فابعثوا 187 احدکم 188 بورقکم 189 هذه 190الی 191 المدینه 192 فلینظر 193 ایها 194 ازکی 195 طعاما 196 فلیأتکم 197 برزق 198 منه 199والیتلطف 200ولا 201 یشعرن 202 بکم 203 احدا 204 انهم 205 ان 206 یظهروا 207 علیکم 208 یرحموکم 209 او 210یعیدوکم 211 فی 212 ملتتهم 213 ولن 214 تفلحوا 215 اذا 216 ابدا 217 وکذلک 218 اعثرنا 219 علیهم 220لیعلموا 221 ان 222 وعد 223 الله 224 حق 225 وان 226 الساعة 227 لا 228 ریب 229 فیها 230اذ 231 تنازعون 232 بینهم 233 امرهم 234 فقالوا 235 ابنوا 236 علیهم 237 بنیانا 238 ربهم 239 اعلم 240 بهم 241 قال 242 الذین 243 غلبوا 244 علی 245 امرهم 246 لنتخذن 247 علیهم 248 مسجدا 249 سیقولون 250ثلاثة 251 رابعهم252 کلبهم 253 ویقولون 254 خمسة 255 سادسهم 256 کلبهم 257 رجما 258 بالغیب 259 ویقولون 260 سبعة 261 وثامنهم 262 کلبهم 263 قل 264 ربی 265 اعلم 266 بعدتهم 267 ما 268 یعلمهم 269 الا 270 قلیل 271 فلا 272 تمار 273 فیهم 274 الا 275 مراء 276 ظاهرا 277 ولا 278 تستفت 279 فیهم 280 منهم 281 احدا282 ولا 283 تقولن284 لشیء285 انی286 فاعل 287 ذلک 288 غدا 289 الا290 ان 291 یشاء292 الله293 واذکر294 ربک 295 اذا 296 نسیت 297وقل 298 عسی 299 ان300 یهدین 301 ربی 302 لاقرب 303 من 304 هذا305 رشدا306 ولبثوا 307 فی کهفهم 308 ثلاث309 مائة
سنین وازدادو تسعاً
اینجاست که انسان انگشت بر دهن میماند و از زبان ریاضی قرآن در بهت فرو میرود. اینجا نیز اگر ما با فرمول کشف شده آشنا بودیم ، حتی اگر خداوند عدد 309 را به کار نمی برد بازهم با شمارش تعداد کلمات به کار رفته میتوانستیم سال اقامت آنان را به دست بیاوریم.
با دقت در آخرین آیه از قصه اصحاب کهف در آیه 25 به دو نکته بسیار شگفت آور دیگر پی میبریم.
نخست آنکه خداوند به صورت سؤال برانگیزی عدد 309 را به شکل خاصی به کار میبرد.
(18:25)ولبثوا فی کهفهم ثلث مائة سنین وازدادوا تسعاً
آنان در غار خویش 300 سال توقف کردند و برآن 9 سال دیگر افزودند.
با دقت در کاربرد این اعداد در می یابیم که نه سال چیزی نیست جز تفاوت بین سال شمسی و قمری در 300 سال. و از آنجا که خداوند آگاه بر هر دو تقویم است خواسته است به انسان بفهماند که اگر با سال قمری محاسبه میکنند آنان 309 سال و اگر براساس سال شمسی محاسبه میکنند آنان 300 سال در غار اقامت کردهاند.
ثانیاً خداوند از کلمه «وازدادوا» قبل از عدد 9 استفاده کرده است. کلمه وازدادوا به حساب جمل مساویست با 30 که اگر عدد 9 را در کنار آن قرار دهیم به همان نتیجه قبلی میرسیم یعنی عدد 309.
6 و 1 ا 7 ز 4 د 1 ا 4 د 6 و 1 ا 309=9<30
می بینید که چقدر خداوند بزرگ در چیدمان حروف و اعداد دقت و توجه خاصی را برای افهام عقول انسانی به کار گرفته است. مطالعه و مداقه درآیات مربوط به قصه اصحاب کهف ما را به این نتیجه میرساند که خداوند پرده از کلیدی بر میدارد که ما به آن برای کشف زمان وقوع خبرهای غیبی دیگر نیازمندیم.
کلیدچهارم : کاربرد کلید فوق در داستان عُزَیْر
داستان عزیر از جهات متعدد شبیه به داستان اصحاب کهف است. خداوند در داستان عزیر نیز از این کلید استفاده میکند. خداوند در آیه 259 سوره بقره به ماجرای عزیر میپردازد و میفرماید:
تو در این جا 100 سال به سر بردی. و ما تو را نشانهای برای مردم قرار دادیم. آنگاه که مسئله برای او روشن شد، عزیر گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست.
(2:259) أو کالذی مر على قریة وهی خاویة على عروشها قال أنى یحی هذه الله بعد موتها فأماته الله مائة عام ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوما أو بعض یوم قال بل لبثت مائة عام فانظر إلى طعامک وشرابک لم یتسنه وانظر إلى حمارک ولنجعلک ءایة للناس وانظر إلى العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحما فلما تبین له قال أعلم أن الله على کل شیء قدیر
همانگونه که میبینیم خداوند عدد 100 را به کار برده است. حال اگر ما 100 آیه در سوره بقره به عقب بر گردیم متوجه میشویم که در آن نیز خداوند از بیانات و هدایت الهی و روشن شدن مسئله برای مردم سخن میگوید:
(2:159) إن الذین یکتمون ما أنزلنا من البینت والهدى من بعد ما بینه للناس فی الکتب أولئک یلعنهم الله ویلعنهم اللعنون.
یک سؤال مهم : سؤالی که ذهن انسان را مشغول میکند این است که چرا خداوند که خود زمان و یا طول زمانی حادثهای را خبر میدهد لازم دیده است آن را با به کار بردن همان تعداد حرف یا کلمه یا آیه تأکید کند؟پاسخ : این اراده خداوندی ممکن است به دو علت باشد.
نخست آنکه : خداوند بدین وسیله قرآن خویش را از گزند تحریف مصون گرداند
و دیگر آنکه : به راسخون در علم و متعمقون در قرآن و غواصان اقیانوس بی کران قرآن شاه کلیدی عرضه کند که بتوانند از زمان وقوع حوادث و خبرهای غیبی آینده مطلع شوند و بدین ترتیب جنبه اعجازی کلام الله مجید در عصر پیشرفت علم و سیطره کامپیوتر، به رخ جهانیان کشیده شود.
به هر ترتیب شکی باقی نمی ماند که خداوند در قرآن هم زمان با دو زبان تکلم میکند. حروف و اعداد.
یک سؤال مهم : سؤال مهم دیگری که دراینجا مطرح میشود این است که چرا خداوند زبان ریاضی را برای تبیین امر خویش و تعیین زمان وقوع حوادث سرنوشت ساز ومهم انتخاب کرده است.پاسخ : چند دلیل برای این مهم میتوان برشمرد
دلیل نخست آن است که زبان ریاضی زبان جهانی است. انسانها اهل هرکجای زمین باشند و پیرو هر آئینی باشند و به هر زبانی تکلم کنند و از هر نژادی باشند در معادلات ریاضی و نتایج چهار عمل اصلی متفق القولند.
دلیل دوم اینکه زبان ریاضی بر خلاف زبان کلمات قابل تفسیر و تأویل و ترجمه نیستند. اما و اگر بر نمی دانند و شرط نمی پذیرند. نه نسبی هستند ونه مبهم. نمی توان گفت 4 بودن حاصل ضرب 2 در 2 را مشروط به قضیه دیگری کرد و برای آن کلماتی چون اما و اگر و چنانچه به کار برد.
دلیل سوم آنکه زبان ریاضی از دقت بیشتری برخوردار است. و اندازه گیری زمانی یا مکانی دقیقی را میسر میکند.
کلید پنجم :استفاده از این کلید در تعیین شب قدر
علمای سلف نیز از شیعه و سنی از این کلید و روش برای اثبات مدعای خود استفاده کردهاند.
به عنوان نمونه اگر اهل سنت لیلة القدر را شب 27 ماه رمضان میدانند به علت آن است که مفسر بزرگی چون حافظ ابن کثیر در تفسیر خود با استفاده از همین روش ثابت کرده است که لیلةالقدر شب بیست و هفتم ماه رمضان است. بنابرمحاسبات ابن کثیر کلمه هی در آخرین آیه سوره قدر اشاره دارد به این شب. و این کلمه بیست و هفتمین کلمه این سوره است. پس شب قدر شب بیست و هفتم رمضان است.
این نظریه را همه اهل سنت پذیرفتهاند و هیچ عالمی برآن اعتراض نکرده است.
1 انا 2 انزلناه 3 فی 4 لیلة 5 القدر 6 وما 7 ادریک ۸ ما 9 لیلة 10 القدر 11 لیلة 12 القدر 13 خیر 14 من 15 الف 16 شهر تنزل 18 الملئکة 19 والروح 20 فیها 21 باذن 22 ربهم 23 من 24 کل 25 امر 26 سلام 27 هی 28 حتی
کلید ششم : استفاده از این کلید در نامگذاری سوره حمد
نام دیگر سوره حمد در قرآن سبع المثانی است. این نامگذاری سوره فاتحه براساس شمارش اعداد مربوط به این سوره است. از آنجا که در این سوره 7 آیه به کار رفته است آن را سوره سبع و از آنجا که در هر نماز دو بار این سوره تکرار میشود آن را مثانی نامیده است.
بنابراین خداوند خود به شمارش اعداد مربوط به یک سوره توجه ویژه مبذول داشته تا آنجا که حتی اولین سوره و مهمترین سوره قرآن را با استفاده از این روش نامگذاری کرده است.
کلید هفتم: به کار گیری کلید به دست آمده در سوره دیگری از قرآن، انسان را در مورد فرمول کشف شده به یقین میرساند.
خداوند عمر حضرت نوح را 950 سال تعیین میکند و همزمان در سوره نوح 950 حرف به کار میبرد. توجه ویژه خداوند به استفاده از تعداد خاصی از کلمات در قرآن جای پای این فرمول مهم را به شکل دیگری در جای جای قرآن میتوان پیدا کرد.وقتی خداوند به تعداد روزهای 365 گانه سال کلمه یوم و به تعداد شب های آن کلمه لیل و به تعداد ماه های دوازده گانه سال کلمه شهر و به تعداد ساعات یک شبانه روز کلمه ساعت را به کار میبرد. با این استفاده حساب شده از کلمات، دیگر شکی باقی نمی ماند که خداوند از به کار گیری عمدی کلمات به تعداد معین در پی تبیین و ترسیم یک نکته کلیدی است.
پاسخ به یک پرسش : سؤالی که دراینجا پیش می آید این است که چرا خداوند مثلاً به تعداد ساعات یک شبانه روز کلمه ساعت را به کار برده است در حالیکه این مسئله نیاز به تأکید ندارد. در تمام نقاط جهان ساعات یک شبانه روز را 24 میدانند ودر این امر نزاعی نیست. در ابتدای امر ممکن است تأکید بر این امور بدیهی بیهوده به نظر برسد.
پاسخ این است که اگرخداوند به تعداد برخی از امور معلوم و آشکار مانند شب و روز و ماه و ساعت در قرآن کلمه به کار برده است میخواهد به ما بفهماند که این فرمول در مورد اموری که ما بر آن توافق نداریم یا بر ما معلوم نیست نیز به کار میرود. بدین معنا که اگر در قرآن بر 24 ساعت بودن شبانه روز تأکید میشود برای آن است که بفهماند در موارد دیگر هم اگر تعداد معینی کلمه به کار میبرد برای تأکید بر مسئله ایست که که بهاندازه همان مقدار ساعات شبانه روز قطعی است اما شما از آن آگاهی ندارید. یعنی اگر در قرآن تنها 12 بار کلمه امامت به کار رفته باشد حاکی از آن است که خداوند بعد از رحلت پیامبر تعداد 12 امام را به رسمیت میشناسد و لاغیر. یااگر در قرآن 12 بار از کلمه شیعه و مشتقات آن استفاده میشود دلیل بر این است که تنها شیعیان دوازده امامی بر حقاند.
پیش بینی زوال اسرائیل در سال 2022 با استفاده از این کلید
اینک که به فرمول کشف زمان وقوع حوادث در قرآن دست یافتهایم ببینیم آیا میتوانیم با استفاده از آن صندوقچه اسرار غیبی الهی را در مورد خبرهای غیبی دیگر باز کرد یا خیر.
شاید مهمترین پیش بینی قرآن خبر فساد و طغیان دوباره بنی اسرائیل و اضمحلال مجدد آن به دست با کفایت حضرت مهدی باشد که به تشکیل حکومت آن حضرت در سراسر گیتی منجر خواهد شد. چیدمان کلمات در این آیات بسیار حساب شده و معنا دار است.
با این توضیح سخن را در تبیین این نظریه پی میگیریم.
محاسبه نخست
اسراء هفدهمین سوره قرآن و نام دیگر آن بنی اسرائیل است که در سال 621 میلادی نازل شده است. در این سوره که بخش عمده آن مربوط به سرنوشت بنی اسرائیل است خداوند علیم پرده از راز بزرگی بر میدارد. آیات مربوط به بنی اسرائیل و سر نوشت آن از آیه دوم سوره اسراء آغاز و در آیه 104 خاتمه می یابد.
(2)وءاتینا موسى الکتب وجعلنه هدى لبنی إسرءیل ألا تتخذوا من دونی وکیلا
(3)ذریة من حملنا مع نوح إنه کان عبدا شکورا
(4)وقضینا إلى بنی إسرءیل فی الکتب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علوا کبیرا
(5)فإذا جاء وعد أولیهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسوا خلل الدیار وکان وعدا مفعولا
(6)ثم رددنا لکم الکرة علیهم وأمددنکم بأمول وبنین وجعلنکم أکثر نفیرا
(7)إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها فإذا جاء وعد الاءخرة لیسءوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ولیتبروا ما علوا تتبیرا
(8)عسى ربکم أن یرحمکم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنم للکفرین حصیرا
(9)إن هذا القرءان یهدی للتی هی أقوم ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصلحت أن لهم أجرا کبیرا
(10)وأن الذین لا یؤمنون بالاءخرة أعتدنا لهم عذابا ألیما
(11)ویدع الإنسن بالشر دعاءه بالخیر وکان الإنسن عجولا
(12)وجعلنا الیل والنهار ءایتین فمحونا ءایة الیل وجعلنا ءایة النهار مبصرة لتبتغوا فضلا من ربکم ولتعلموا عدد السنین والحساب وکل شیء فصلنه تفصیلا
(13)وکل إنسن ألزمنه طئره فی عنقه ونخرج له یوم القیمة کتبا یلقیه منشورا
(14)اقرأ کتبک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا
(15)من اهتدى فإنما یهتدی لنفسه ومن ضل فإنما یضل علیها ولا تزر وازرة وزر أخرى وما کنا معذبین حتى نبعث رسولا
(16)وإذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنها تدمیرا
(17)وکم أهلکنا من القرون من بعد نوح وکفى بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا
(18)من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحورا
(19)ومن أراد الاءخرة وسعى لها سعیها وهو مؤمن فأولئک کان سعیهم مشکورا
(20)کلا نمد هؤلاء وهؤلاء من عطاء ربک وما کان عطاء ربک محظورا
(21)انظر کیف فضلنا بعضهم على بعض وللاءخرة أکبر درجت وأکبر تفضیلا
(22)لا تجعل مع الله إلها ءاخر فتقعد مذموما مخذولا
(23)وقضى ربک ألا تعبه دوا إلا إیاه وبالولدین إحسنا إما یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أف ولا تنهرهما وقل لهما قولا کریما
(24)واخفض لهما جناح الذل من الرحمة وقل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا
(25)ربکم أعلم بما فی نفوسکم إن تکونوا صلحین فإنه کان للأوبین غفورا
(26)وءات ذا القربى حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیرا
(27)ان المبذرین کانوا إخون الشیطین وکان الشیطن لربه کفورا
(28)وإما تعرضن عنهم ابتغاء رحمة من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا
(29)ولا تجعل یدک مغلولة إلى عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا
(30)ان ربک یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر إنه کان بعباده خبیرا بصیرا
(31)ولا تقتلوا أولدکم خشیة إملق نحن نرزقهم وإیاکم إن قتلهم کان خطءا کبیرا
(32)ولا تقربوا الزنى إنه کان فحشة وساء سبیلا
(33)ولا تقتلوا النفس التی حرم الله إلا بالحق ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطنا فلا یسرف فی القتل إنه کان منصورا
(34)ولا تقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتى یبلغ أشده وأوفوا بالعهد إن العهد کان مسءولا
(35)وأوفوا الکیل إذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر وأحسن تأویلا
(36)ولا تقف ما لیس لک به علم إن السمع والبصر والفؤاد کل أولئک کان عنه مسءولا
(37)ولا تمش فی الأرض مرحا إنک لن تخرق الأرض ولن تبلغ الجبال طولا
(38)کل ذلک کان سیئه عند ربک مکروها
(39)ذلک مما أوحى إلیک ربک من الحکمة ولا تجعل مع الله إلها ءاخر فتلقى فی جهنم ملوما مدحورا
(40)افأصفیکم ربکم بالبنین واتخذ من الملئکة إنثا إنکم لتقولون قولا عظیما
(41)ولقد صرفنا فی هذا القرءان لیذکروا وما یزیدهم إلا نفورا
(42)قل لو کان معه ءالهة کما یقولون إذا لابتغوا إلى ذی العرش سبیلا
(43)سبحنه وتعلى عما یقولون علوا کبیرا
(44)تسبح له السموت السبع والأرض ومن فیهن وإن من شیء إلا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم إنه کان حلیما غفورا
(45)وإذا قرأت القرءان جعلنا بینک وبین الذین لا یؤمنون بالاءخرة حجابا مستورا
(46)وجعلنا على قلوبهم أکنة أن یفقهوه وفی ءاذانهم وقرا وإذا ذکرت ربک فی القرءان وحده ولوا على أدبرهم نفورا
(47)نحن أعلم بما یستمعون به إذ یستمعون إلیک وإذ هم نجوى إذ یقول الظلمون إن تتبعون إلا رجلا مسحورا
(48)انظر کیف ضربوا لک الأمثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا
(49)وقالوا أءذا کنا عظما ورفتا أءنا لمبعوثون خلقا جدیدا
(50)قل کونوا حجارة أو حدیدا
(51)او خلقا مما یکبر فی صدورکم فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم أول مرة فسینغضون إلیک رءوسهم ویقولون متى هو قل عسى أن یکون قریبا
(52)یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده وتظنون إن لبثتم إلا قلیلا
(53)وقل لعبادی یقولوا التی هی أحسن إن الشیطن ینزغ بینهم إن الشیطن کان للإنسن عدوا مبینا
(54)ربکم أعلم بکم إن یشأ یرحمکم أو إن یشأ یعذبکم وما أرسلنک علیهم وکیلا
(55)وربک أعلم بمن فی السموت والأرض ولقد فضلنا بعض النبین على بعض وءاتینا داود زبورا
(56)قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلا یملکون کشف الضر عنکم ولا تحویلا
(57)اولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربهم الوسیلة أیهم أقرب ویرجون رحمته ویخافون عذابه إن عذاب ربک کان محذورا
(58)وإن من قریة إلا نحن مهلکوها قبل یوم القیمة أو معذبوها عذابا شدیدا کان ذلک فی الکتب مسطورا
(59)وما منعنا أن نرسل بالاءیت إلا أن کذب بها الأولون وءاتینا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها وما نرسل بالاءیت إلا تخویفا
(60)وإذ قلنا لک إن ربک أحاط بالناس وما جعلنا الرءیا التی أرینک إلا فتنة للناس والشجرة الملعونة فی القرءان ونخوفهم فما یزیدهم إلا طغینا کبیرا
(61)وإذ قلنا للملئکة اسجدوا لءادم فسجدوا إلا إبلیس قال ءأسجد لمن خلقت طینا
(62)قال أرءیتک هذا الذی کرمت علی لئن أخرتن إلى یوم القیمة لأحتنکن ذریته إلا قلیلا
(63)قال اذهب فمن تبعک منهم فإن جهنم جزاؤکم جزاء موفورا
(64)واستفزز من استطعت منهم بصوتک وأجلب علیهم بخیلک ورجلک وشارکهم فی الأمول والأولد وعدهم وما یعدهم الشیطن إلا غرورا
(65)ان عبادی لیس لک علیهم سلطن وکفى بربک وکیلا
(66)ربکم الذی یزجی لکم الفلک فی البحر لتبتغوا من فضله إنه کان بکم رحیما
(67)وإذا مسکم الضر فی البحر ضل من تدعون إلا إیاه فلما نجیکم إلى البر أعرضتم وکان الإنسن کفورا
(68)افأمنتم أن یخسف بکم جانب البر أو یرسل علیکم حاصبا ثم لا تجدوا لکم وکیلا
(69)ام أمنتم أن یعیدکم فیه تارة أخرى فیرسل علیکم قاصفا من الریح فیغرقکم بما کفرتم ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا
(70)ولقد کرمنا بنی ءادم وحملنهم فی البر والبحر ورزقنهم من الطیبت وفضلنهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا
(71)یوم ندعوا کل أناس بإممهم فمن أوتی کتبه بیمینه فأولئک یقرءون کتبهم ولا یظلمون فتیلا
(72)ومن کان فی هذه أعمى فهو فی الاءخرة أعمى وأضل سبیلا
(73)وإن کادوا لیفتنونک عن الذی أوحینا إلیک لتفتری علینا غیره وإذا لاتخذوک خلیلا
(74)ولولا أن ثبتنک لقد کدت ترکن إلیهم شیءا قلیلا
(:75)اذا لأذقنک ضعف الحیوة وضعف الممات ثم لا تجد لک علینا نصیرا
(76)وإن کادوا لیستفزونک من الأرض لیخرجوک منها وإذا لا یلبثون خلفک إلا قلیلا
(77)سنة من قد أرسلنا قبلک من رسلنا ولا تجد لسنتنا تحویلا
(78)اقم الصلوة لدلوک الشمس إلى غسق الیل وقرءان الفجر إن قرءان الفجر کان مشهودا
(79)ومن الیل فتهجد به نافلة لک عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا
(80)وقل رب أدخلنی مدخل صدق وأخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطنا نصیرا
(81)وقل جاء الحق وزهق البطل إن البطل کان زهوقا
(82)وننزل من القرءان ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین ولا یزید الظلمین إلا خسارا
(83)وإذا أنعمنا على الإنسن أعرض ونءا بجانبه وإذا مسه الشر کان یءوسا
(84)قل کل یعمل على شاکلته فربکم أعلم بمن هو أهدى سبیلا
(85)ویسءلونک عن الروح قل الروح من أمر ربی وما أوتیتم من العلم إلا قلیلا
(86)ولئن شئنا لنذهبن بالذی أوحینا إلیک ثم لا تجد لک به علینا وکیلا
(87)الا رحمة من ربک إن فضله کان علیک کبیرا
(88)قل لئن اجتمعت الإنس والجن على أن یأتوا بمثل هذا القرءان لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا
(89)ولقد صرفنا للناس فی هذا القرءان من کل مثل فأبى أکثر الناس إلا کفورا
(90)وقالوا لن نؤمن لک حتى تفجر لنا من الأرض ینبوعا
(91)او تکون لک جنة من نخیل وعنب فتفجر الأنهر خللها تفجیرا
(92)او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا أو تأتی بالله والملئکة قبیلا
(93)او یکون لک بیت من زخرف أو ترقى فی السماء ولن نؤمن لرقیک حتى تنزل علینا کتبا نقرؤه قل سبحان ربی هل کنت إلا بشرا رسولا
(94)وما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى إلا أن قالوا أبعث الله بشرا رسولا
(95)قل لو کان فی الأرض ملئکة یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکا رسولا
(96)قل کفى بالله شهیدا بینی وبینکم إنه کان بعباده خبیرا بصیرا
(97)ومن یهد الله فهو المهتد ومن یضلل فلن تجد لهم أولیاء من دونه ونحشرهم یوم القیمة على وجوههم عمیا وبکما وصما مأویهم جهنم کلما خبت زدنهم سعیرا
(98)ذلک جزاؤهم بأنهم کفروا بءایتنا وقالوا أءذا کنا عظما ورفتا أءنا لمبعوثون خلقا جدیدا
(99)اولم یروا أن الله الذی خلق السموت والأرض قادر على أن یخلق مثلهم وجعل لهم أجلا لا ریب فیه فأبى الظلمون إلا کفورا
(100)قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربی إذا لأمسکتم خشیة الإنفاق وکان الإنسن قتورا
(101)ولقد ءاتینا موسى تسع ءایت بینت فسءل بنی إسرءیل إذ جاءهم فقال له فرعون إنی لأظنک یموسى مسحورا
(102)قال لقد علمت ما أنزل هؤلاء إلا رب السموت والأرض بصائر وإنی لأظنک یفرعون مثبورا
(103)فأراد أن یستفزهم من الأرض فأغرقنه ومن معه جمیعا
(104)وقلنا من بعده لبنی إسرءیل اسکنوا الأرض فإذا جاء وعد الاءخرة جئنا بکم لفیفا
اگرچه در این میان به مسائل دیگری هم اشاره شده اما سیاق کلام و محور بحث، بنی اسرائیل است. در این آیات خداوند به بنی اسرائیل وعده داده است که در صورت فساد مجدد در ارض، زمان وعده دیگر خدا خواهد رسید و بنی اسرائیل از هم خواهد پاشید.
اینک برآنیم که بدانیم آیا میتوان از شاه کلید به دست آمده از مطالعه خبرهای غیبی دیگر خدا به جزئیات خبر زوال بنی اسرائیل و زمان وقوع آن پی برد یانه. بدین منظور از کلمه و آتینا در آیه دو تا کلمه لفیفا در آیه 104 را میشماریم.
از شمارش این کلمات ناگهان متوجه میشویم که تعداد آنها درست 1443 کلمه است. از آنجا که در سوره کهف هر کلمه نمایانگر یک سال است به این نتیجه میرسیم که ممکن است عدد 1443 به سال سقوط اسرائیل اشاره داشته باشد. اگر خداوند بعد از کلمه لفیفا به عدد 1443 اشاره میکرد، مانند آنچه در سوره کهف به کار برد، دیگر شکی باقی نمی ماند که قرار است زوال بنی اسرائیل در سال موعود اتفاق بیفتد.
اما حالا که خداوند به سال مورد نظر اشاره نکرده است سؤال این است که آیا با کشف فرمول فوق که در موارد دیگر کارائی خودش را نشان داده و با دقت تمام جواب داده است و دقیقاً از نظر زمانی درست از آب در آمده است، اینجا نیز به همان فرمول میتوان اعتماد کرد یا خیر. پاسخ این است که قطعاً فرمول استفاده شده در تمام موارد مشابه قابل استفاده است.
همان طورکه اگر در آیات مربوط به سوره کهف حتی اگر به عدد 309 اشاره نمی شد با شمارش کلمات آن میتوانستیم طول زمانی آن را به دست بیاوریم اینک نیز که به فرمول مربوطه دست یافتهایم با محاسبه کلمات مربوط به سرنوشت بنی اسرائیل میتوان به سال سرنوشت ساز زوال آنان دست یافت.
اما اگر این عدد فقط در همین یک مورد استخراج میشد ، میشد آن را تصادف تلقی کرد و به حدس و گمان توجه نکرد. اما وقتی در محاسبات مختلف در این دو سوره شریفه دوباره و چند باره این عدد یا معادل تقویمی آن در موارد مختلف وبه انحاء گوناگون ظاهر میشود، راه بر هر شک و ریبی مسدود و حقیقت آیات آشکار میشود.
در یک جا به عدد 1443 میرسیم و در جای دیگر به عدد 1401 و در محاسبه دیگر به 2022 و در مورد دیگر به عدد 5782.
در آغاز این اعداد بی ربط به نظر میرسند اما وقتی تقویم را میگشائیم میبینیم. شگفتاً تمامی این اعداد شماره سال مخصوصی است در آخر الزمان، و هرکدام معادل دیگری است. یعنی سال 1443 هجری قمری مساوی با سال 1401 هجری شمسی و مصادف با سال 2022 میلادی ومقارن با سال 5782 عبری میباشد.
شگفت آورتر آنکه حتی از نظر حساب جمل نیز سال 1401 معادل با حروف تلفظ عربی سال 2022 میباشد.
ألفان واثنن وعشرون = 2022
1 ا 30 ل 80 ف 1 ا 50 ن 6 و 1 ا 500 ث 50 ن 50 ن 6 و 70 ع 300 ش 200 ر 6 و 50 ن =1401از ظهور اعداد فوق که اشاره به سال مخصوصی در آخر الزمان است و هر عدد مورد استفاده یکی از ادیان الهی است به این نتیجه میرسیم که خداوند با استفاده از این اعداد به همان سال مخصوص اشاره میکند. و از اینکه این اعداد درست از محاسبه همان آیاتی به دست میآید که درآن به متلاشی شدن بنی اسرائیل و ظهور حضرت مهدی و استقرار حکومت عدل جهانی اشاره شده است دیگر برای هر انسان متفکری چارهای جز پذیرش این واقعیت نمی ماند که خداوند این سال را سال تنبیه بنی اسرائیل قرار داده است. دستکم به این نتیجه میرسیم که قرار است در این سال اتفاق بزرگی بیفتد.
در شماره بعدی، این مقاله را با محاسبه دیگری پیگیری میکنیم
مقاله طوری بود که حس کردم بهتر است حاوی کدهای درونی خود وبلاگ و تییر فونت ها ذخیره شود وگرنه من اهل این لوس بازی های نیستم!