ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

ابراز محبت و علاقه دوستان به ناصر پورپیرار و آمادگی برای ورود به نتیجه نهایی تمام یادداشت های ناصر پورپیرار (ناریا) در باب هویت

توحید

چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 10:06 ب.ظ
استاد عزیز ، چند روز پیش دورادور از حالتان با خبر شدم. پسر عمویم چند روز پیش از مقابل دانشگاه تهران رد می شد ، با چهره شما از طریق مستند هایی که به او داده بودم آشنا بود ، چند روز پیش گفت حدس بزن آن روز تهران چه کسی را دیدم ؟ اصلا نتوانستم حدسی بزنم گفت پورپیرار را دیدم ، با کلی هیجان پرسیدم خب جلو رفتی سلام و احوال پرسی کردی ؟ گفت نه فقط اندکی تامل کردم و گذشتم ، اوضاع جسمی اش به شدت به هم ریخته و داغون بود ، با جزوه ای پر برگ و حجیم ...

واقعا نمی دانم چه بگویم ؟ فقط امیدوارم قدرت ایمان و سخت جانی ذاتیتان شما را برای ما حفظ کند. کاش کسانی که مدام نق می زنند چرا نوشته ها اینقدر دیر نصب می شود با این نوشته بدانند که اوضاع از چه قرار است. انصافا در عمرم استوار تر و مصمم تر از شما ندیده ام ، وقتی یک جوان سی و اندی ساله مانند خود را می بینم که چقدر در این اوضاع نابسامان از وظیفه خود در تبلیغ بنیان اندیشی قصور می کنم و حتی توان اینکه به ایمیل های چند دوست که تعدادشان از انگشتهای یک دست هم تجاوز نمی کند تا چندین ماه پاسخ بگویم و ... بیشتر به فشار روحی و جسمی ای که بخصوص این روزها متحمل می شوید پی میبرم.

آماده کردن پر درد سر چنین مقالات بی زمینه و بدون سابقه ای ، پاسخ گویی به سوالات دهها خواننده و حتی پاسخ گویی به سوالاتی که از ده بار بیشتر تکرار شده ولی پاسخهای مجدد و دلسوزانه و صبورانه شما ، پاسخ گویی به ایمیل ها ، مطالعه این همه لینکی که دوستان معرفی می کنند ، بازخوانی مجدد مقالات و ویراستاری آنها و چاپ آنها به صورت کتاب ، ساخت مستند های پر هزینه و پر دنگ و فنگ ، ملاقات های روزانه با علاقه مندان ، ایستادگی مردانه مقابل تهدیدات و تخطیرهای مشتی جاهل زبان نفهم که در بین شان اساتید نافرهیخته دانشگاه هم دیده می شود ، مراقبت و حواس جمعی و هوشیاری در برابر صدها و صدها دام و تزویر و فریب که گاه از سوی نزدیک ترین نزدیکان بنیان اندیشی در قبال شما صورت می گیرد و ...

می دانم خیلی موارد دیگر هست که از قلم افتاده ، تنها یکی از این مشقات کافیست پشت ما را بشکند چه برسد به پیر مرد 73 ساله ما... صمیمانه می گویم دست بوس زحمات و مرارت هایی که در راه حق و حقیقت متحمل می شوید هستیم و اگر خدا بخواهد راه تان را به بهترین نحو ادامه می دهیم.
پاسخ:
از تعارفات شما ممنونم. به خواست خدا می کوشم بار این وظیفه را تا سرحد امکان زمین نگذارم و سعی خواهم کرد در نصب یادداشت های باقی مانده علی رغم عدم همکاری ذهن سرعت بیش تری به کار زنم و خود را به دامن نتیجه نهایی بیاندازم که مانند طلوع خورشید از غرب شگفت است.