ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

تعریفی بنیان اندیشانه از بنیان اندیشی، فکر و اندیشه بنیانی در مباحث و بررسی های علمی، تاریخی و دینی از دوستان آقای ناصر پورپیرار

دوستدار مطالب شما

پنج‌شنبه 26 دی 1392 ساعت 01:24 ق.ظ
بسم تعالی
تعریف بنیان اندیش:دوستان در نظرات مدام همدیگر را محکوم می کنند بنیان اندیش نیستی . لذا بر خودم وظیفه دانستم این اصتلاح را تعریف کنم. این اصتلاح از دو کلمه تشکیل شده است. الف : بنیان ب: اندیش
الف - توضیح بنیان: تمامی علوم مبانی دارند ، بطوریکه اگر کسی اهل کتاب و درس با شد صددرصد کتابهای دیده که رویش نوشته اند مبانی فیزیک ، مبانی شیمی، مبانی ریاضیات، مبانی روانشناسی . تاریخ هم مبانی دارد.
مبانی چیست؟اگر علم را به درختی تشبیه کنیم ، تمامی میوه ها و برگها به شاخه ها متصلند و شاخه ها به بدنه درخت متصلند این بدنه درخت مبانی است . ولی شاخه ها و برگها و میوه ها جزییات هستند . اگر بدنه درخت مشکل داشته باشد تمامی شاخ و برگ خشک می شود ولی با خشک شدن یک شاخه درخت خشک نمی شود. حالا این مساله را در علم تاریخ با مثال بررسی می کنیم.
مثال اول: مثلا در تاریخ در مورد پاره کردن نامه پیامبر اکرم توسط خسرو پرویز مطالبی بیان شده است، اینها جزییات است ، ولی سوال مبانی این است که آیا اصلا خسرو پرویزی در تاریخ بوده یا نه. اصلا به عبارتی سلسله ساسانیان در تاریخ بوده است یا جعل و ساختگی است.
مثال دوم: یکی از مطالبی که مفسرین سعی کردند آنرا به نوعی تفسیر کنند، ذوالقرنین است. تا اینکه یکعده از علما بدون اینکه از علم تاریخ چیزی بدانند ذوالقرنین را کوروش دانسته اند. اینکه کوروش ذوالقرنین بوده یا نه سوال بنیادی نیست. سوال بنیادی این است که، آیا کوروشی در تاریخ بوده؟ یا یک عده خواسته اند با ساختن کوروش ما را یهود دوست معرفی کنند؟ و ما ایرانیان را فرزندان استر معرفی کنند.
مثال سوم: هزاران جلد کتاب در سال چاپ می شود که عمر و ابوبکر حق اهل بیت را پایمال کرده اند. این یک سوال جزیی است. سوال بنیادی و اصلی این است آیا در تارخ اصلا چنین شخصیتهای قابل اثبات است یا نه. به عبارتی در تاریخ ملت سازی کرده اند مملکتی که 12 قرن خالی از جمعیت بوده اینقدر شاعران خوش ذوق و جهانگشایان بزرگ برایش تراشیده اند ، آیا امکان ندارد برای چنین ملتی عمر و ابوبکر و یزید بتراشند.
پس اولین خصوصیات سوال بنیادی کلی بودن آن است ، بطوریکه سایر سوالات در برابر آن جزیی بوده اند و سوالات بنیادی را جواب بدهیم در اثر این جواب شاید به هزاران سوال جزیی جواب داده شود. مثلا :اگر خالی بودن ایران از جمعیت را اثبات کنیم در آنصورت شاهنامه، دیوان حافظ و سعدی و سلسله های صفوی و نادر و قاجار افسانه ای بیش نخواهند بود.
دومین خصوصیت سوال بنیادی قابل اثبات و یا رد بودن آن است. گذر زمان دلایل و مدارک را نابود می کند آدمها می میرند بناها نابود می شوند سیل و زلزله و طوفان تمام اثار بشری را نابود می کنند لذا اتفاقات تاریخی اکثر مواقع قابل اثبات نیستند لذا باید سوالات طوری باشند که قابل رد و اثبات با شند.با مثال توضیح می دهم:
مثال اول: عمر به خانه علی (ع) حمله کرد و میخ به سینه حضرت فاطمه(ع) فرو رفت و محسن را سقط نمودند، و درب خانه را آتش زدند.الان نه فاطمه، نه عمر ،نه اشخاصی که اتش زدند، ونه در، نه خانه مانده لذا قابل اثبات نیست پس سوال بنیادی هم نمی تواند باشد. و قابل رد هم نیست. چون رد کردن هم دلایل می خواهد.سوالی که قابل رد و اثبات نباشد سوال علمی نیست.
مثال دوم: استاد پور پیرار می گویند تا ششصد سال پیش کتاب نبوده . این نظرکاملا قابل رد و اثبات است. کافی است یک کتاب بیاورند که پیش از ششصد سال باشد. در آنصورت تئوری پورپیرار مردود می شود . ولی تا کنون شرق و غرب نتوانسته اند چنین کتابی را بیاورند.
مثال سوم:استاد اثبات کرده اند تخت جمشید یک بنای نیمه کاره بوده و هر گز به پایان نرسیده بود. این سخن قابل اثبات و رد هم است.
لذا معنی بنیان این شد:اولا- بنیان جواب دادن به سوالات کلی است بطوریکه سوالات جزیی وابسته آن هستند و ثانیا- قابل اثبات و رد کردن باشد. لذا جاعلین اکثرا در مناطقی از علم کار می کنند که قابل رد و اثبات نیست و به جزییات می پردازند. و حاشیه امنیتی برای خود ساخته اند ولی سوالات بنیادی آب در لانه مورچه ها می ریزد.و دست جاعلین را رو می کند. مثلا تئوری "قلم " استاد تمامی رشته های جاعلین را پنبه می کند. چون هیچ کتاب نداریم که پیش از ششصد سال باشد . یک سطر از دست خط حافظ فردوسی سعدی بوعلی سینا طبری و... را نداریم و تا کنون نه مذهبیون و نه پانترک و پانفارس و ... یک تکه کاغذ به اندازه کف دست هم نتوانسته اند بیاورند.
پاسخ:
بنیان اندبشانه بود. ممنون.  
 
 
 
 
 
 
 
منصور
پنج‌شنبه 26 دی 1392 ساعت 01:13 ب.ظ
جز تایید فروتنانه در برابر سخنان حق چه می توان کرد.
درود خداوند بر شما باد. بنیان اندیش بی اختیار دست به دعا می فرازد و سلامتی و طول عمر شما استاد یگانه ی تاریخ را از خداوند مسئلت می دارد.
پاسخ:
مرا مدیون محبت های خود می کنید.  
 
 
 
 
 
 
 
 
دوستدار مطالب شما
جمعه 27 دی 1392 ساعت 11:24 ق.ظ
ادامه بحث تعریف "بنیان اندیش"
در یادداشتهای بالایی اصطلاح بنیان اندیش را به دو قسمت تقسیم کردم الف- بنیان:دربالا توضیح دادم ب-اندیش:در این قسمت می خواهم توضیح دهم.
کلمه اندیش نباید ما را فریب دهد که استاد روش خاصی برای اندیشیدن ابداع نموده است، یکعده خوانندگان چنین برداشتی را دارند.
کلمه "اندیش" چیز جدیدی نیست بلکه همان "تحقیق" است که در دانشگاهها برای اینکه دانشجویی دکترا یا کارشناسی ارشد بگیرد باید تحقیقاتی داشته باشد. کتابهای در مورد روشهای تحقیقات در تاریخ ،روانشناسی ، جامعه شناسی و سایر رشته ها موجود است و مخصوصا استاد مطهری و دکتر سروش در مورد" روش علم" کتاب نوشته اند .
تحقیقات استاد هم مشابه یکی از آن تحقیقات است. لذا استاد در این مورد ابداع جدیدی ننموده اند،فقط بجای "تحقیق" کلمه "اندیش" گذاشته اند .
در ادامه می خواهم فرق روش تحقیق استاد با حوزه و دانشگاه را بیان نمایم.
کتاب "روش تحقیق کتابخانه ای" تالیف جعفر نکونام را که در دانشگاهها تدریس می شود برای این منظور انتخاب کردم در رشته های علوم تاریخ، فقه، قران،حدیث و...در بین علما حوزه و دانشگاه رایج است و نویسنده خود چندین تحقیق انجام داده و استاد راهنما و مشاور بسیاری از پایاننامه های دانشجویان بوده .
تحقیق را سه مرحله ای می داند:الف-طراحی ب- اجرا ج-نگارش.
خلاصه فرمایشات مولف این است که موضوعی را انتخاب کنید. بعداً در مورد آن موضوع کتابها را مطالعه و یادداشت برداری کنید.سپس یادداشتها را کنار هم قرار دهید و نگارش کنید . این می شود یک تحقیق دانشگاهی و حوزوی.
مولف محترم برای اینکه محققین در یافتن کتاب هم دچار مشکلات نشوند منابع را هم معرفی می فرمایند:5جلد کتابشناسی معرفی کرده 21جلد فهرستنامه کتاب و6جلد مقاله نامه و.... معرفی کرده است.
نقد روش دانشگاه و حوزه:1- در حوزه و دانشگاه نزدیک صد در صد با روش کتابخانه ای تحقیق می شود.لذا دنیا را با کتاب بررسی می کنند. نه کتاب را با دنیای واقعی.فرق این دو روش یکی را پورپیرار می کند که به هیچ کتابی معتقد نیست. و دیگری را آیت اله فلان و بهمان می کند. دستورالعمل دستشویی رفتنش را هم از کتاب دریافت می کند.
اگر پورپیرار کتابهای گریشمن و.... را مطالعه می نمود همان نتیجه ای می رسید که اساتید دانشگاه و دانشجویانشان رسیده اند. در حالیکه استاد کتاب را کنار گذاشتند رفتند از نزدیک تخت جمشید را دیدند ، کتیبه ها را دیدند ، پاسارگاد طاق بستان را از نزدیک بررسی نمودند به آن خاطر به نتایج واقعی دست یافتند. که با روش تحقیق حوزه و دانشگاه اصلا ممکن نبود.
2- در روش حوزه و دانشگاه کتابها، وحی منزل الهی هستند. شاید قران جاهای غلط بنویسد. ولی ممکن نیست اصول کافی شیعه و صحاح سته اهل سنت اشتباه باشد.حتی غلطهای قران را مرحوم طبرسی در تفاسیر هر آیه بیان می فرماید.حتی با آن کتابها حلال خدا را حرام حرام خدا را حلال می کنند. حتی تا بدان نقطه از جهالت رسیده اند که گروهی را که اخباریان می گویند که کلا قران را کنار گذاشته، و بدون حدیث، قران را اسرار ناگشودنی می گویند. واقعا دروس حوزه و دانشگاه عقل را به قهقرا می کشانند . باید به کتاب بیشتر از آنکه است اهمیت ندهیم.
3- در روش حوزه و دانشگاه به راحتی جاعلین افکار خود را نشر می کنند.چون تماما از کتاب استفاده می کنند. کافی است، کتابی نشر بدهیم ،بگوییم مال ابن عباس یا سفیان ثوری یا سیوطی است که در زیر زمین کتابخانه لندن پیدا شده . و یک محقق خارجی مثلا ادوارد براون در فلان سال نشر نموده است. بدون کوچکترین تحقیق که آیا چنین کتابی در لندن بوده یا نه ، آیا واقعا ادوراد براون چنین کتابی نشر داده یا نه ، آنرا رفرنس تحقیقات خود خواهند کرد. بلی برادر درد ما مسلمین این است.
4-حوزه ودانشگاه بت سازی می کنند. مثلا در دانشگاه حافظ لسان الغیب است. نه کسی مثل حافظ بوده ونه در آینده خواهد آمد اول و آخر غزل است.آنقدر از این اراجیف می گویند که بیچاره دانشجو فکرش فلج می شود.در حوزه ها علامه طباطبایی ،جوادی آملی، آیت اله خویی و... بتهای حوزه هستند علامه فلانی گفته دیگر تمام شد مثل اینکه خدا گفته، تحقیق با فلج کردن افکار دانشجو ممکن نیست. نباید شخصیتها را بالاتر از آنکه هست نشان دهیم. به جرات می توانم بگویم پورپیرار با سوادتر ازدکتر و علامه فلانی و بهمانی حوزه و دانشگاه است.ولی خود را بت نکرده و رهروانش بزرگترین منتقد استادشان هستند. ولی شاگردان علامه فلانی چنان از استادشان دروغهای تحویل جامعه علمی می دهند آدم تعجب می کند به آیت اله بهجت کارهای نسبت می دهند که پیامبر آن کارها را نمی توانست بکند. لذا با یک مشت لسان الغیب و به لقاء اله رسیدگان،علامه و حکمای قلابی، انتظاری بیش از این نباید داشت و در تحقیق را باید تخته کرد.
5- چرا تاکنون بر مطالب استاد نقدی نوشته نشده است علل مختلفی دارد یکی مربوط به روش تحقیق استاد است. دانشگاهیان حوصله رفتن به محوطه های باستانی را ندارند آنها به پخته خواری عادت کرده اند و بدون بررسی تخت جمشید پاسارگاد و... نمی شود استاد را نقد کرد.
پاسخ:
نکات ارزشند فراوانی داشت. متشکرم و موفق باشید.