با فرض صحیح بودن همه ادعاها:
1- «زیاد» یک کلمه فارسی است. بنابراین «ابن زیاد» به احتمال زیاد می بایست یک ایرانی زاده بوده باشد؟!
2- وقتی ابن زیاد به بچه 6 ماهه و 12 ساله رحم نمی کرده و قصد کشتن همه اهل بیت امام را حتی با تشنگی داشته، خیمه ها را آتش زده و سر حسین را بریده و به شام فرستاده(؟!) و قساوت های دیگر، چرا بعد از غلبه مابقی اهل بیت را و مخصوصا امام چهارم شیعیان را نکشته و خود و همه امویان را راحت نکرده؟! بلکه حتی تریبون هم در اختیار خواهر امام حسین قرار داده اند تا هرجا رسیدند به اصطلاح امویان را رسوا کنند؟! و آیا آنهایی که اینها را باور دارند خود حاضرند به اقوام و کسان دشمنانشان چنین تریبونهایی بدهند تا قاتلین را رسوا کنند؟! و آیا با قساوت و خونخوارگی امویان جور درمی آید؟! آیا برای ابن زیاد فرقی می کرده که 70 نفر را بکشد یا 140 نفر و یا بیشتر را؟! بالاخره جنگ بوده! در جنگ که به اصطلاح حلوا پخش نمی کنند!
3- آیا برای کسی که برای برقراری دین خدا و رضای خدا خود را به کشتن می دهد فرقی می کند که تشنه،گرسنه و یا این که قبل از کامجویی از زنی بمیرد؟! و آیا برای این که شهیدی در راه خدا تشنه و گرسنه و ناکام(از همخوابگی با زن) کشته شده است باید گریست؟! چقدر این دیدگاه مادی گرایانه و دنیا محور است! پس آخرت چه می شود؟! مگر نه این که خداوند در قرآنش می فرماید این دنیا در برابر آخرت «متاعی قلیل» است؟! آیا حسین برا دنیا می جنگیده و یا آخرت؟! و ده ها نقد دیگر بر این روایات می توان وارد نمود...
4- آیا اینهمه تأکید بر فرهنگ شیعه و نوروز با ستانی و ... در این کشور و کم اهمیت تر جلوه دادن اعیاد قربان و فطر که در بین تام مسلمین بسیار اهمیت دارد نشان دهنده این نیست که عده ای می خواهند به اصطلاح مکتب ایرانی- اسلامی را با خمیر مایه «زبان فارسی» و «مذهب شیعه اثنی عشری» نهادینه کنند؟! و عملا به دنبال ایجاد نفاق بین صفوف مسلمین نیستند؟!