پس از مدتها بحث و جدل، دوستی علاقمند به تاریخ را راضی کردم که کتب استاد را بخواند؛ در خلال مطالعه کتب مزبور سؤالی برایش پیش آمد که اطلاعات کممایهی تاریخیام نتوانست او را قانع کند. وبلاگ استاد را به او معرفی کردم تا سؤال را از ایشان پرسیده و جواب بگیرد. متأسفانه استاد و دوستان نهایت لطف را به وی نشان داده و او را به نفس گرم حاخام و زیرزمین اورشلیم ارجاع داده و او را دستپروردهی یهوه خواندند؛ به طوری که او غرق شدن در جعلیات یهود ساخته را به توهینهای دوستان ترجیح داد!!!
اگر مرا نیز موعظهگر کنیسه نخوانید باید بگویم از آن جایی که مباحث تاریخی تا مغز استخوان این ملت رسوخ کرده، دوستان باید سعهی صدر بیشتری از خود نشان دهند نه اینکه هر سؤال یا شبههای را توطئهی برنامهریزی شده و هدفدار یهود قلمداد نمایند. نیکوتر خواهد بود اگر هر کدام از ما در راستای دستیابی به حق و حقیقت مد نظر مباحث این وبلاگ، صبر را سرلوحهی گفتارمان قرار دهیم و به گسترش روزافزون گفتمان بنیاناندیشی کمک کنیم. چرا که به گمانم فلسفهی وجودی این وبلاگ نیز همین امر است.
کمی از استنطاقهای لمپنی و قضاوتهای دمدستی بکاهیم و محفل بنیاناندیشی را به با ارج نهادن به پولورالیسم رنگینتر کنیم.
به امید آن روز...