ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

آنچه که جدی گرفته نشد از طرف دوستان

مسعود سنجری
دوشنبه 22 شهریور ماه سال 1389 ساعت 7:56 PM
برادر بزرگ استاد پورپیرار
دوستان عزیز

سلام الله علیکم

امیدوارم بتوانم با این یادداشت به بحث و جدل پیش آمده خاتمه بدهم. قبل از هر چیز باید یادآوری کرد که دو یادداشت اخیر استاد پورپیرار از جمله بهترین و مهمترین مطالب این بررسی ها هستند و تا زمانیکه کامنت خانم حاجی زاده در بخش نظرات نصب نشده بود فضای وبلاگ در جهت استفاده از مطالب استاد بود. اینجانب قبل از هر کسی به یادداشت ایشان اعتراض کردم و همان دو یادداشت خود را کافی می دانم. جالب اینکه ایشان در ابتدا فرمودند که قصد مطایبه داشته اند اما الآن می فرمایند که از قبل هم می دانستم که .........

در هر حال تا زمانیکه برادر عزیزم محمد اوجال اولوتورک با دقت سعی در جلوگیری از ادامه بحث داشتند نیازی به نصب کامنت نمی دیدم و وقت خود را صرف آماده کردن ترجمه یادداشت شماره یک قلم کردم. اما متاسفانه در زمانیکه این بحث در حال فروکش کردن است فردی با اسامی مختلف کامنتهایی برای شعله ور نگهداشتن و ادامه این بحث و جدل می نویسد. لذا لازم است تا بنحوی در پایان دادن به این جدل و تمرکز بر مطالب سرنوشت ساز استاد تلاش نمائیم.

بهرشکل در سجال کلامی که پیش آمد برادران عزیز مهندس نیسی و طالب الحق از هویت و قومیت عربی با ذکر دلایل صحیح دفاع کردند اما به قومیت دیگران اهانت نکردند ولی از طرفی شاهدیم که خانم حاجی زاده و آقای سعید و برخی دیگر مفاهیم قرآنی و اسلامی و سیاسی و ملی را برای هتاکی و تحقیر دیگران بکار می برند و انگار که خود را قاضی دادگاه تصور کرده باشند دست به استجواب و صدور حکم و تکفیر این و آن و خصوصا اعراب می زنند.

از همه اجازه می خواهم تا بپرسم آیا دلایل و مستندات محکم استاد در خصوص ساخت کشور ایران توسط روسها را پذیرفته ایم؟

اگر پاسخ مثبت است آنگاه با پذیرفتن این موضوع سئوالی مطرح می شود و آن اینکه

آیا حکومت تزارها برای رشد و گسترش اسلام دست به ساخت و تجهیز این کشور زدند؟

همینطور از جناب آقای سعید که مسائل سیاسی را مطرح می فرمایند دعوت می کنم تا به مصاحبه روزنامه جامعه با والری ژیسکاردستن (که در زمان وقوع انقلاب وزیر خارجه فرانسه بود)در ایام آغازین دوره اول ریاست جمهوری آقای خاتمی نگاهی بیاندازند (روزنامه جامعه بلافاصله در روز بعد از نشر این مقاله تعطیل شد!)

اما بعد ... کشوری که در آن زندگی می کنیم براساس توافق بین مردم آن تشکیل نشده بلکه برمبنای هیمنه و غلبه گروهی بر دیگران شکل گرفته است. باعث تاسف اینکه این هیمنه و غلبه با کمک بیگانگان و برمبنای تامین مصالح آنان تحقق یافته. برای بقا و سربلندی این کشور باید مبانی تاسیس آن از حالت غیرتوافقی فعلی بهر طریق به حالتی توافقی تحول پیدا کند یعنی راه بقا در توافق بین تمام گروههای موجود است. قدم اول در این راه قبول طرف دیگر است و اینکه بپذیریم که با هم تفاوت داریم ولی حق و حقوق یکسانی داریم که این امر یک تعارف نیست که با مجاملات بتوان به آن دست یافت.

نمونه این موضوع حوادث جاری کشور ترکیه است که نحوه تشکیل و تاسیس آن با ایران یکسان است ولی ترکها با هوش ذاتی که دارند برای سلامت جستن از طوفانی که قریب الوقوع است و برای بقای کشورشان تغییر در مبانی آنرا آغاز کرده اند و انتخابات اخیر با هدف رسیدن به یک نظام توافقی صورت می گیرد که بزرگترین ضربه به جدایی خواهان و هیمنه طلبان است.

اما در مقابل در اینجا عده ای با لجن پراکنی و هتاکی سعی در اسکات دیگران می کنند که این کار محدود به قومیت خاصی نخواهد شد و همه را در بر خواهد گرفت. آنچه در ورزشگاه آزادی علیه تیم تراکتور سازی صورت گرفت نشانه از این بنیان متعفن و نفرت انگیز دارد که مانع از هرگونه استقرار در این کشور است.

در پایان از دوستان تقاضا دارم تا در هیچ جدلی از آیات قرآن استفاده نکنند. از برادرم مهندس نیسی تقاضا دارم تا هرچه سریعتر ترجمه کلیپ استثنایی آقای طالب حقیقت را کامل کنند و همچنین از برادر گرامی طالب الحق هم خواهش می کنم تا ترجمه یادداشتهای قلم را ادامه دهند. انشالله بتوانیم بر روی یادداشتهای اخیر استاد تمرکز کنیم.

والسلام علیکم
فی امان الله
پاسخ:
آقای سنجری. ادامه این گفت و گوهای آزاد، در بطن خود معلوم کرد ستیز میان اقوام این منطقه تا چه میزان بادکنکی و بی مورد است و فی الواقع حالا که می دانیم همگی در تروپ سیزده به دری عضویم که در این اواخر، در این جا و آن جای این سبزه زار سفره قصه های خود را پهن کرده ایم و به همین دلیل کسی نتوانست به روشنی بیان کند چه چیز، به چه مقدار، از چه کسانی و با ارائه چه سندی طلب تاریخی و قومی دارد. حالا که ظاهرا همگی خیال دارند دست از شلیک بردارند و دنبال میانجی برای آشتی می گردند، برای پر کردن اوقات فراغت بعدی پیشنهاد دارم به دنبال آن تحولی بگردید که احتمالا می تواند موجب بازگشت وحدت مسلمین شود. به زبان ساده کدام دگرگونی در بازخوانی تاریخ اسلام می تواند آن جامعه یکپارچه اسلامی را که قبل از تفرقه برنامه ریزی شده موجود برقرار بود، بازآفرینی کند؟ بسم الله